نوید شاهد | فرهنگ ایثار و شهادت

برچسب ها - خاطرات
خاطره خودنوشت شهيد محمد کريم مقامی؛
شهيد محمد کريم مقامي در دفتر خاطرات خود می نویسد: چه بنویسم از صحنه ای که اتفاق افتاد از زمین تیر و از آسمان آرپی ... ، خمپاره و منور که شب را هم چون روز کرده بود. قرار گرفتیم می بارید صحنه بسیار بسیار جالب و برای بعضی ها هولناک بود.
کد خبر: ۴۶۲۲۸۶   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۶/۰۲

مروری بر چند خاطره از شهید غلامرضا یزدانی
احساس خاصی به من داشت و مشکلات و درد و دلهایش را برایم بازگو می‌کرد. با اینکه معلمش بودم؛ اما پرده‌ای بین ما نبود اکثر اوقات با نصیحت و پند آرام می‌گرفت زمان تحصیل بین 43 نفردانش‌آموز او را بسیار ایده‌آل می‌دیدم. هوشیار و راستگو بود؛ با وقار و متدین ایمانی داشت که از همان سنین نوجوانی مرا مجذوب او کرده بود و همین باعث شد که حتی بعد از دیپلم و ورود به دانشگاه باز ارتباطان حفظ شود.
کد خبر: ۴۶۲۲۷۸   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۵/۳۱

خاطرات بهروز پور اکبری از سال های اسارت
اسارت در اردوگاه های بعث عراق و تحمل شکنجه های وحشیانه آنهایی که به خون جوانان این مرز و بوم تشنه بودند، وجه شاخصی از ایثار و مقاومت است که جوانان و نوجوانان ایران اسلامی به بهترین شکل ممکن آن را به منصه ظهور رساندند. بهروز اکبری پور از جمله آن بچه هایی بود که تا پای جان بر آرمان های خود ایستاد و از این امتحان سخت سربلند بیرون آمد.
کد خبر: ۴۶۲۲۷۰   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۵/۳۱

معاون سیاسی امنیتی استانداری همدان:
شهدا و ایثارگران از ریشه تربیتی و آموزشی قوی ای برخوردار بودند که توانستند آن رشادت ها و پایمردی ها را بر جای بگذارند و این روش تربیتی را می توان از خاطرات مادران شهدا به دست آورد و به عنوان یک الگوی عملی به جامعه ارائه داد.
کد خبر: ۴۶۲۲۶۸   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۵/۳۱

زندگینامه شهید "حسين قاسمی"
علي‌رغم فقر در زندگي؛ سجاياي اخلاقي حسین مانند گذشت ، ايثار و خدمت به مردم زبانزد محله بود، طوري كه اكثر اوقات تعمير وسايل خانگيِ همسايه ها و دوستان و مردم محله را به‌ صورت رايگان انجام مي‌داد.
کد خبر: ۴۶۲۲۶۶   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۵/۳۱

خاطراتی از سردار شهید حسن شوکت پور
بعد هم برای پیرمرد دست تکان داد. ماشین بوق زد و از آنجا رفت. پیرمرد حواسش به آنها نبود. فقط می‎خواست هرچه زودتر خودش را به خانه برساند و به صدیقه بگوید: «دیگه نمی‎خواد چیزها رو جمع کنی، فرشته اومد. صدیقه، باباجان! خدا تونست نامه‎ی تو رو هم بخونه.»
کد خبر: ۴۶۲۲۰۲   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۵/۳۰

خاطرات رزمندگان واحد اطلاعات و عمليات لشکر ثارالله؛
محمدرضا مرادي روي شانه هاي ابراهیم پريد، گلوله هاي خمپاره دراطراف به زمين مي آمد . فريادزدم: «چه كار مي كنيد ، مواظب باشيد .» ابراهيم گفت: «منطقه را شناسايي مي كنيم».
کد خبر: ۴۶۲۱۷۹   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۵/۳۰

روزها طول کشید تا اینکه کتابچۀ مدنظر تنظیم و آماده شد. از آن پس کتابچه بین همۀ بچه های اردوگاه دست به دست می شد و هر اسیر سعی میکرد، نهایت استفاده را ببرد.
کد خبر: ۴۶۲۱۷۸   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۵/۲۹

خاطره از شهید "ناصر ترکان" به زبان پدر
بعد از فرمان امام مبنی بر ترک پادگان ها شهید ترکان خود را به همراه 145 نفر از پادگان فراری داد. او را دستگیر و شکنجه کردند اما حتی در آن شرایط هم حاضر نشد انسانیتش را زیر پا بگذارد و دوستانش را لو نداد.
کد خبر: ۴۶۲۱۷۴   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۵/۳۰

نگاهی به زندگی شهید "حسن شاخوسی"
حسن به لحاظ اخلاق و رفتار در بين دوستان خود الگو و نمونه بود، به همين دليل رفقاي بسياري داشت که او را خيلي دوست داشتند، در بين آنها که بود تلاش می کرد تا در رفع مشكلات و حل اختلاف دوستانش بکوشد، از خصوصيات ايشان علاقه فراوان به شعر و ادبيات بود.
کد خبر: ۴۶۲۱۴۴   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۵/۲۸

در دیدار با نماینده‌ ولی‌فقیه
آزادگان استان قزوین در دیدار با نماینده‌ ولی‌فقیه در استان و امام جمعه‌ی شهر قزوین، به بازگویی خاطرات دوران اسارت خود پرداختند.
کد خبر: ۴۶۲۱۳۴   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۵/۲۸

برشی از خاطرات شهید "قربانعلی دودانگی"
مادر شهید خواب می بیند روبروی منزل تک درخت سروی کاشته شده اما با وزش یک باد تند درخت شکسته می شود و به جای آن چندین درخت رویید...
کد خبر: ۴۶۲۰۸۱   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۵/۲۸

خاطره مادرشهید "حسین حیدری"
شرایط جنگ، شرایط خاص و دشواریست. مبارزانی که در جبهه در میان آتش و گلوله به سر می بردند گاهی از ثانیه ی بعدی خود نیز خبر نداشتند. شاید هر لحظه در انتظار شهادت به سر می بردند و این خانواده ها بودند که در انتظار فرزندانشان به سر می بردند. به همین دلیل شهید حیدری در پاسخ به نگرانی ها و انتظار مادرش چنین پاسخ داد که جاییکه من خدمت می کنم با کاشی تیز سر می برند. شما دیگر نباید منتظر من بمانید.
کد خبر: ۴۶۲۰۶۵   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۵/۲۸

با شروع جنگ تحمیلی سعید راهی جبهه های جنگ شد و چهار سال از عمر با برکتش را در جبهه ها گذراند تا این که مثل مادرش حضرت زهرا (س) در سن هجده سالگی در جبهه گیلان غرب جبهه تاجیک ودر عملیات بدربه درجه رفیع شهادت نائل آمد و پرواز ملکوتیش را آغاز نمود و معراجی سرخ را رقم زد.
کد خبر: ۴۶۲۰۱۸   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۵/۲۷

به مناسبت سالروز بازگشت آزدگان جمعی از اسراء به بیان خاطرات ی از دوران سخت اسارت پرداختند.
کد خبر: ۴۶۲۰۱۶   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۵/۲۷

روایت هایی از یکی از آزدگان خراسان شمالی که به گفته خودش مدت کوتاهی اسیر بوده و البته زمان اسارت وی هفت سال است!
کد خبر: ۴۶۱۹۸۴   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۵/۲۷

خاطره ای از شهید "علی حسین امین زاده کاهو"
همه ی ما حداقل یک بار تجربه رویا دیدن در خواب را داشته ایم. در میان این رویاها گاها وقایعی را شاهد خواهیم بود که شاید از رخدادی واقعی و یا حقایقی که از آن بی خبریم نشات می گیرد. در ادامه خاطره ای از حضور شهید امین زاده در یک رویای صادقه را با هم می خوانیم.
کد خبر: ۴۶۱۹۶۸   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۵/۲۷

به مناسبت سالروز ورود آزادگان؛
موسی رضایی زاده از آزادگان جنوب استان کرمان می گوید: همۀ مشکلاتی که در اردوگاه برایمان پیش آمده بود را به صلیب سرخ گفتیم؛ در پاسخ گفتند: «فقط وظیفۀ ما حکم می کند که بفهمیم اُسرا زنده اند یا نه! بقیۀ مسائل به ما ربطی ندارد!»
کد خبر: ۴۶۱۹۶۳   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۵/۲۶

معرفی کتاب،
کتاب «ما و آنها»، به مرور خاطرات یکصد و دو آزاده شهرستان های جنوب استان کرمان می پردازد که توسط الهام اسلام پناه به رشته تحریر درآمده است.
کد خبر: ۴۶۱۹۶۲   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۵/۲۶

روایت یک آزاده درباره پایان اسارت...
"قرآن های اهدایی صدام" خاطره ای از آزاده ی عزیز "قاسم قناعت گر" است که با نخستین گروه از اسرای ایرانی به کشور بازگشت. شما را به خواندن این خاطره شنیدنی که به قلم جلال توکلی در کتاب "یک بعلاوه پنج" آمده است دعوت می کنیم.
کد خبر: ۴۶۱۹۵۴   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۵/۲۶