همرزم شهید صیادشیرازی:
باید مسئولان در برگزاری یادوارههای شهدا اهتمام ویژه داشته باشند زیرا در شناساندن سیرهی شهیدان به آحاد جامعه بویژه جوانان تاثیر بسزایی دارد.
کد خبر: ۴۶۳۷۴۶ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۶/۲۱
خاطراتی از کتاب «نماز در اسارت» - 19
با صدای سوت مخصوص، همگی در مقابل آسایشگاه جمع شدیم، اما این بار قضیه گرفتن آمار نبود و گویا می خواستند وسایلمان را تفتیش کنند. آن روز کار بازرسی وسایل آن قدر به طول انجامید که با اذان ظهر مصادف شد. سپس از هر آسایشگاه یک نفر برخاست و هر ده نفر- به تعداد آسایشگاهها- شروع به گفتن اذان کردند، اما سربازان عراقی وارد عمل شدند تا بلافاصله صدای موذنها را خاموش کنند.
کد خبر: ۴۶۳۷۲۶ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۹/۲۴
خاطراتی از کتاب «نماز در اسارت» - 18
درغروب یکی از روزهای پر دغدغه اسارت، در اتاق تبعیدگاه شروع به گفتن اذان کردم. این اتاق در گوشه اردوگاه موصل 4 (3 قدیم) قرار داشت و معمولا افراد مشخصی- که بیشتر روحانی بودند- در آن زندانی می شدند.
کد خبر: ۴۶۳۷۲۵ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۹/۲۳
خاطراتی از کتاب «نماز در اسارت» - 17
او دستهایش را از پنجره بیرون برده تا با گرد و خاک لبه بیرونی پنجره تیمم کند، اما درهمین لحظه نگهبان عراقی سر می رسد و آن صحنه دردناک شکل می گیرد.
کد خبر: ۴۶۳۷۲۳ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۷/۰۲
خاطراتی از کتاب «نماز در اسارت» - 16
یکی از حیله های دشمن برای اذیت و آزار ما این بود که سهمیه آب را آن قدر کم می کردند تا قادر به وضو گرفتن و انجام طهارت نباشیم. عراقیها ما را – که حدود 150 نفر بودیم – از ساعت 4:30 بعد از ظهر تا 8 صبح روز بعد در داخل آسایشگاه حبس می کردند و برای این تعداد، تنها 6-5 حلب آب در نظر می گرفتند. به همین دلیل ما آب را سهمیه بندی می کردیم تا با مشکلات کمتری مواجه شویم.
کد خبر: ۴۶۳۷۱۷ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۶/۲۰
خاطراتی از کتاب «نماز در اسارت» - 15
عراقیها از راههای مختلف ما را تحت فشار گذاشته بودند: گرفتن آمار به صورت سجده، کم کردن سهمیه نان و غذا، خرابی مصنوعی توالتها، قطع برق به هنگام «داخل باش» ظهر آن هم در منطقه رمادیه که گرما بیداد می کرد، تحمیل تلویزیون، تعویض ارشد بعضی آسایشگاهها – که از نظر آنان مخالف محسوب می شدند- و بالاخره قطع آب که رگ حیاطی ما در اسارت بود.
کد خبر: ۴۶۳۷۰۴ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۶/۳۰
جهادگر شهید "شهرام طاهری" علاقه عجیبی به نظام جمهوری اسلامی و امام داشت و بسیاری از سورههای قرآن را حفظ بود و به آن عمل میکرد، در مرخصیها به تمام اقوام سر میزد و به فقرا و نیازمندان کمک میکرد.سرانجام جزیره مجنون وعده گاه این عاشق دلباخته با خدا شد.
کد خبر: ۴۶۳۶۸۴ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۶/۲۲
خاطراتی از کتاب «نماز در اسارت» - 14
هنگاهمی که بچه ها نماز شب می خواندند، چند نگهبان تعیین می کردیم تا چنانچه مامورین آمدند، فورا به بچه ها اطلاع دهند. شاید برخی تصور کنند که اسرا در طول روز کاری نداشتند و راحت می خوابیدند تا شبها برای نماز برخیزند، اما واقعیت چیز دیگری بود. اگر کسی می خواست بعد از ظهر بخوابد، سزایش شلاق بود.
کد خبر: ۴۶۳۶۸۳ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۶/۲۶
امان الله شهبازی، پدر شهید منصورشهبازی در روایتی کوتاه از پسرش می گوید: شهید زمانی که از جبهه برمیگشت، می گفت من خجالت می کشم که به خانه بیایم زیرا یک عده به گلزار شهیدان و یک گروه به بیمارستان رفته اند و من به خانه آمده ام و شهادت نصیب من نشده است.
کد خبر: ۴۶۳۵۷۳ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۶/۱۷
جنازه او و چند نفر دیگر را آوردند و داخل مجمع ابوالفضل گذاشتند. مراسم شروع شد. با خودم گفتم:«منصور! وصیت کردی کنار جنازه ات دعای توسل بخونیم، داریم همین کار رو می کنیم.»
کد خبر: ۴۶۳۵۰۳ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۶/۱۶
«از عشق تا دمشق» عنوان کتابی است که خاطرات شهید مدافع حرم ستوان دوم پاسدار «حسن احمدی» را روایت می کند.
کد خبر: ۴۶۳۴۴۷ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۶/۱۸
محمّدجواد گفت: «مادر جان! برای من لباس مشکی نپوشید و گریه و بیتابی هم نکنید. به این فکر کنید که من امانت خدا نزد شما بودم و خداوند اراده کرد و امانتش رو پس گرفت. »
کد خبر: ۴۶۳۳۵۳ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۶/۱۳
معرفی کتاب؛
«من و عباس بابایی» کتاب خاطرات شهید عباس بابایی با هم رزمش حسن دوشن است که از سوی انتشارات یازهرا منتشر شده است.
کد خبر: ۴۶۳۳۲۲ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۶/۱۳
کد خبر: ۴۶۳۳۱۵ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۷/۳۰
«اسما دهقان» مشاور امور بانوان اداره کل حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس سیستان و بلوچستان گفت: خاطرات مادران، همسران و دختران شهدا، ایثارگران و جانبازان استان مستندسازی میشود.
کد خبر: ۴۶۳۲۶۲ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۶/۱۳
«کلاکت 1»
نگاهی متفاوت به جنگ را در برنامه «مثبت جنگ» در نوید شاهد ببینید.
کد خبر: ۴۶۳۲۴۰ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۶/۲۷
برادر شهید علیرضا احمدی خان آبادی در بیان خاطره ای کوتاه از برادرش می گوید: علیرضا سه روز قبل از شهادت خواب می بیند که یک نفر به او می گوید سه روز دیگر مهمان ما هستی بعد از این خواب در جبهه های جنوب بر اثر اصابت ترکش دشمن به شهادت می رسد.
کد خبر: ۴۶۳۰۶۴ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۶/۱۰
همزمان با سالروز شهادت منتشر شد
شهید رضا ملکیان برمی هجدهم آبان 1336 در شهرستان دامغان به دنیا آمد. وی ششم شهریور 1361 با سمت فرمانده گردان تخریب در کرمانشاه بر اثر اصابت ترکش خمپاره به شکم، شهید شد. نوید شاهد سمنان در سالگرد شهادت این شهید بزرگوار ویژه نامه ای را منتشر کرده است که توجه شما را به خواندن آن جلب می کنیم.
کد خبر: ۴۶۳۰۶۰ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۶/۱۱
محمد گرچه عاشق جنگ و جبهه بود ولی به دلیل سن و سالش اجازه حضور به جبهه را به او نمی دادند. خاطرات ی از شهید "محمد باقر مازندرانی " را در نوید شاهد بخوانید.
کد خبر: ۴۶۳۰۵۸ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۶/۱۱
سروان پاسدار ، تکاور شهید مدافع وطن ، آقا محمد محرابی پناه
عقدمان خیلی ساده بود. چون تعطیلات عید بود و آزمایشگاه بسته بود، ما چهارم فروردین سال ۹۰ عقد کردیم. برای اوایل تیر تالار رزرو کرده بودیم که محمد دو هفته قبل مراسم مدام زنگ میزد و من را آماده میکرد که مراسم را کنسل کنیم؛ بعد فهمیدم که روز مراسم ماموریت باید بروند. قبل از این که عقد کنیم به من گفت: زود عقد کنیم تا برویم سفر سمت شمال منزل کمیل صفری تبار. ماهم راهی شمال شدیم و آنجا بود که باخانواده اقاکمیل آشناشدیم
کد خبر: ۴۶۳۰۴۱ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۶/۱۰