خاطرهای از زبان شهید ورمزیاری؛
«زمانیکه صورت خود را خونی کردم تا دشمنان خیال کنند من مرده ام تا بتوانم از پشت سر به سمت آنان نارنجک پرتاب نمایم، نارنجک به سمت خود من آمد اما به لطف خدا منفجر نشد.» آنچه خواندید قسمتی از خاطره شهید ورمزیاری بود که در ادامه تقدیم شما مخاطبان عزیز میگردد.
کد خبر: ۵۶۳۶۹۶ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۱۱/۲۳
دلنوشته فرزند شهید «صابر عزیزی»
میخواهم از پدری بنویسم که هر چند وجودش را هرگز حس نکردهام اما حضورش را همیشه در کنارم لمس میکنم، پدری که هرگز دیدارش میسر نشد اما میتوانم چهره نازنینش را مجسم کنم، پدری که محبتش را در دلم احساس میکنم و سلطان رویاهای من است.
کد خبر: ۵۶۳۶۹۰ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۱۱/۲۳
روایتی خواندنی از «حسن سلیمانی» همرزم شهید «حسین عزیزی»
«حسن سلیمانی» میگوید: از فرماندهی پیام رسید که عدهای از برادران رزمنده با نیروهای بعثی درگیر شدهاند، از برادران خواستند داوطلبانه به نبرد با دشمنان بپردازند و یکی از داوطلبین ایشان بود و با چند تن از برادران دیگر به خط مقدم رفتند و این آخرین لحظهای بود که با ایشان بودم.
کد خبر: ۵۶۳۶۸۸ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۱۱/۲۳
برگی از خاطرات زندان سیاسی قبل از انقلاب؛
«چند روز بعد منوچهری دوباره مرا خواست و من همان جملات قبلی را تکرار کردم و گفتم که کاری از دست من بر نمیآید. پس از آن بود که من را با پرونده سیاهتر به زندان قصر فرستادند ...» ادامه این خاطره را از زندانی سیاسی قبل انقلاب «سید مرتضی نبوی» در پایگاه اطلاعرسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.
کد خبر: ۵۶۳۶۶۹ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۱۱/۲۳
قسمت دوم خاطرات شهید «سید محمد موسوی»
همرزم شهید «سید محمد موسوی» نقل میکند: «شبی متوجه میشود که امام عصر(عج) در جلسه فردا شب حضور مییابند؛ مجلس دعا برگزار شد. میگفت: دعای آنشب جلوه دیگری داشت. همچنان منتظر بودم تا آنکه به نام مقدس امام حسن عسکری(ع) رسیدیم.»
کد خبر: ۵۶۳۶۵۶ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۱۱/۲۳
برگی از خاطرات شهید «ابراهیم سهیلیراد»؛
«به سنگری خالی رسیدیم. گفتم: برویم داخل این سنگر و کمی استراحت کنیم. چند دقیقهای استراحت نکرده بودیم، که صدایی شنیدیم. دقت که کردیم، هشت عراقی هیکلی را دیدیم که مجهز به وسایل نظامی، وارد سنگر شدند! تعجب کرده و کلی هم ترسیدیم ...» آنچه میخوانید بخشی از خاطرات شهید «ابراهیم سهیلیراد» است که تقدیم حضورتان میشود.
کد خبر: ۵۶۳۶۵۱ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۱۱/۲۳
خاطرات شفاهی همسران شهدا؛
همسر شهید «عیسی بهرامی سعادتآبادی» میگوید: «یک روز به خوابم آمد و گفت خبر از پاهای پسرمان داری؟، بیدار که شدم از پسرم پرسیدم چه اتفاقی برای پایت افتاده، گفت یکی از پاهایم را نمیتوانم خم و راست کنم. بهش گفتم من که اینجا هستم خبر از تو ندارم ولی پدرت در خواب به من گفت که تو را به دکتر ببرم.»
کد خبر: ۵۶۳۵۶۸ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۱۱/۲۱
«نظر امامی» جانباز ۷۰ درصد ایلامی میگوید: ۱۵ اسفندماه ۱۳۶۶ همراه تعدادی از همکارانم و چند پاسدار هدایای مردمی را به کردستان بردیم، در حلبچه شیمیایی شدم اما در بمباران شهر ایلام چشم راستم از دست دادم و دیگر چشمم هم آسیب دید. به لطف خدا و تلاشهای شبانه روزی همسرم که خود نیز مدیر مدرسه هستند، ثمرۀ زندگی ما پنج فرزند موفق و باهوش است که به ترتیب دکترای کشاورزی، متخصص داخلی، پزشک عمومی، دبیر ادبیات و فوق لیسانس حقوق هستند. در ادامه فیلم این مصاحبه تقدیم حضورتان می شود.
کد خبر: ۵۶۳۵۶۴ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۱۱/۲۱
قسمت دوم خاطرات شهید «عابدین جعفری»
برادرزاده شهید «عابدین جعفری» نقل میکند: «مردم آمده بودند. اگر بگویم تمامی اهل روستا زیاد نگفتم، اما نه به استقبال ما که برای بدرقه عابدین. تشییع جنازهاش به یاد ماندنی است. اولین شهید روستایمان شد. شهادتش خیلیها را متحوّل کرد و دیدشان را نسبت به نظام عوض نمود.»
کد خبر: ۵۶۳۵۵۴ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۱۱/۲۱
قسمت نخست خاطرات شهید «سید محمد موسوی»
فرنزد شهید «سید محمد موسوی» نقل میکند: «کباب را لقمه میکرد و در دهانم میگذاشت؛ گاهی هم مرا میبوسید. مادرم گفت: اینقدر زهرا را لوس نکن، چون وقتی شما نیستید بهانه میگیرد. پدرم گفت: لوسش نمیکنم، میخواهم برای آخرینبار خندههای شیرین دخترم را ببینم!»
کد خبر: ۵۶۳۵۲۱ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۱۱/۲۱
«در نجف اشرف افتخار داشتیم تا سال ۱۳۴۹ در محضر مبارک حضرت امام بودیم که بعد امری داشتند و آمدیم ایران و در مرز بازداشت شدیم و لایق شهادت نبودیم. به جای اینکه شناسنامهمان را باطل کنند، گذرنامهمان را باطل کردند ...» ادامه این خاطره از سید آزادگان شهید «حجتالاسلاموالمسلمین سیدعلیاکبر ابوترابیفرد» را در پایگاه اطلاعرسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.
کد خبر: ۵۶۳۳۸۵ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۱۱/۱۸
قسمت نخست خاطرات شهید «عابدین جعفری»
همسر برادر شهید «عابدین جعفری» نقل میکند: «ازش مصاحبه تلویزیونی گرفته بودند به عنوان مجروح انقلاب و دست آخر پرسیده بودند چه آرزویی دارد. گفته بود: فقط از خدا میخوام این قدر به من عمر بده تا پیروزی کامل انقلاب رو ببینم.»
کد خبر: ۵۶۳۳۷۹ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۱۱/۱۸
شهید انقلاب
شهید سیدحسین سید قالیچی 2 فروردین 1329 در شهرستان تبریز به دنیا آمد. سرانجام 22 بهمن 1357 هنگام تظاهرات علیه رژیم منحوس پهلوی و تسخیر پادگان عشرت آباد به شهادت رسید. نوید شاهد یزد خاطره ای از همسر گرامی این شهید والامقام را منتشر میکند.
کد خبر: ۵۶۳۳۳۱ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۱۱/۱۸
قسمت نخست خاطرات شهید «حسن ممتازی»
همسر برادر شهید «حسن ممتازی» نقل میکند: «ردپای خوبیهایش هنوز در زندگی من، همسر و فرزندانم باقیمانده است؛ در سفره ساده و پربرکتمان، در مراسم عزاداری و سوگواری مولایمان حسین(ع) و در زمزمههای عاشوراییاش و در دعای خیر اهالی محلهمان.»
کد خبر: ۵۶۳۳۱۶ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۱۱/۱۸
«محمدرضا شاه پهلوی دو بار از سوءقصد شخصی که سرباز بود جان سالم به در برد؛ لذا رژیم پهلوی در سالگرد این روزها، مراسماتی را تحت عنوان جشن شکرگزاری برگزار میکرد. از اینرو اشخاصی که حاضر نبودند را مبارزه سیاسی یا ضد رژیم معرفی میکردند که از جمله آنها، آیتالله هادی باریکبین بود ...» آنچه میخوانید بخشی از خاطرات «آیتالله هادی باریکبین پدر شهید مرتضی باریکبین» است که تقدیم حضورتان میشود.
کد خبر: ۵۶۳۲۷۱ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۱۱/۱۷
«در هماهنگیهای صورت گرفته با همسنگران، قرار بر این شد که اعلامیههای حضرت امام در رابطه با شهادت آیتالله سعیدی در زندان، به وسیله سید علیاکبر ابوترابی به ایران انتقال یابد. بر این اساس اعلامیهها در چمدان جاسازی شد تا اگر احیاناً مأموران رژیم شاه از جاسازی اعلامیهها اطلاع حاصل کردند، کمترین هزینهها را در برداشته باشد ...» ادامه این خاطره از سید آزادگان شهید «حجتالاسلاموالمسلمین سیدعلیاکبر ابوترابیفرد» را در پایگاه اطلاعرسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.
کد خبر: ۵۶۳۲۱۸ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۱۱/۱۶
خواهر شهید «قربان عبادی» نقل میکند: «میگفت: خواهرم! دلم میخواد وقتی فریبا میآد دامغان، مثل تو باحجاب باشد و خوب روی نماز و انجام دستورهای دینیاش کمکش کنی!»
کد خبر: ۵۶۳۱۹۷ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۱۱/۱۷
برگی از خاطرات زندان سیاسی قبل از انقلاب؛
«سلول من در کنار سلول آقای رستگار بود. ساواکیها او را سرقرار دستگیر کرده بودند، به شدت شکنجهاش میکردند و شبها نمیگذاشتند بخوابد ...» ادامه این خاطره را از زندانی سیاسی قبل انقلاب «سید مرتضی نبوی» در پایگاه اطلاعرسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.
کد خبر: ۵۶۳۱۹۴ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۱۱/۱۶
خاطرات شفاهی جانبازان
آسمان، آبیتر» مجموعه کلیپهای مصاحبه با والدین شهدا، آزادگان و جانبازان دفاع مقدس استان یزد است. این برنامه در استودیو بنیاد شهید و امور ایثارگران با همکاری صدا و سیمای مرکز استان ضبط و پس از تدوین از شبکه استانی یزد پخش میشود. این قسمت از «آسمان، آبیتر» با جانباز سرافراز «محمود اشتری نژاد» به مصاحبه پرداخته است. نوید شاهد شما را به دیدن این مصاحبه دعوت میکند
کد خبر: ۵۶۳۱۷۱ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۱۱/۱۶
خاطرات شفاهی جانبازان؛
جانباز و آزاده سرافراز «حسین عزیزی» در روایتی تعریف میکند که چگونه دوست جانبازش با وجود سختی های زیاد جانبازی درحالی که دست و چشم خود را از دست داده بود با عنایت امام رضا(ع) عاشق زندگی می شود.
کد خبر: ۵۶۳۱۶۳ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۱۱/۱۶