نوید شاهد | فرهنگ ایثار و شهادت

برچسب ها - خاطرات
نامه و دلنوشته
احمد جان تو در این دنیا فانی هم شهید و آگاه بودی که تمام مسائل مادی را به هیچ می گرفتی. عزیز پدر! من اگر بخواهم نام تمام کسانی را که در مجالس سوگواری و یادبود تو شرکت داشتند، برایت بنویسم، طومارها پر می شود. امیدوارم خداوند با وساطت تو و امثال تو به همه اینها اجر خیر عنایت فرماید...
کد خبر: ۴۰۴۵۴۵   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۳/۲۵

شهید اصغر اردستانی
شهید اصغر اردستانی فرزند علی در سال 1347 چشم به جهان گشود. او در تاریخ 31/3/66 به درجه رفیع شهادت نائل آمد.
کد خبر: ۴۰۴۵۴۲   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۳/۲۵

خاطرات جانبازان در کتاب تلخ و شیرین/ به قلم «علی اصغر مقسمی»
در آن سال ها، گهگاه مرخصی های کوتاه مدتی می گرفتیم و به داخل شهر مریوان می آمدیم. نمی شد انسان عادی را از ضد انقلاب تشخیص داد، امنیت به هیچ عنوان وجود نداشت. آن ها مسلح بودند و هر آن امکان حمله آن ها به رزمندگان وجود داشت.
کد خبر: ۴۰۴۵۳۵   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۳/۲۵

ماه مبارک رمضان فرا رسیده بود. به جز عده‌ معدودی که سخت مریض بودند، همه روزه می‌گرفتند. بچه‌ها تمام شب را به دعا و مناجات می‌پرداختند. شب زنده‌داری‌های ماه مبارک، اجر ویژه‌ای هم داشت و آن شانس بیرون رفتن از آسایشگاه بود.
کد خبر: ۴۰۴۵۲۴   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۳/۲۴

شهید مرتضی احمدی نیا
شهید مرتضی احمدی نیا فرزند علی اکبر در سال 1351 در شهر مقدس قم چشم به جهان گشود. او در تاریخ 2/3/67 در محور حلبچه به مقام والای شهادت رسید.
کد خبر: ۴۰۴۵۰۵   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۳/۲۴

به همراه تیمسار بابایی در قرارگاه امام حسین (ع) هویزه بودیم، روزی یکی از ناخداهای نیروی دریایی به قرارگاه آمده بود. بابایی با لباس بسیجی و سرتراشیده در کناری سر به زیر انداخته بود و ناخدا او را زیرچشمی نگاه می کرد.
کد خبر: ۴۰۴۴۹۶   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۳/۲۴

سيد آقا پدر شهيد ملک حسين در حالي که قليان مي کشيد . از صبر و استقامت صحبت مي کرد و منافقين را محکوم مي کرد . يکي سيگار مي کشيد و دودش را در هوا پراکنده مي کرد . يکي تسبيح مي گرداند . يکي زانوهايش را بغل گرفته بود...
کد خبر: ۴۰۴۴۸۲   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۳/۲۴

ادامه ی عملیات کربلای 5 در شلمچه، نزدیک کارخانه ی پتروشیمی مستقر بودیم. قرار بود گروهان ما در همین قسمت عمل کند، ولی از بس فرماندهان گروهان و دسته، بچه ها را در این چند روز، این طرف و آن طرف کشاندند، بچه ها حسابی خسته و درمانده بودند.
کد خبر: ۴۰۴۴۴۵   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۳/۲۴

خاطره
خاطره شهيد تاريوردي فتاح زاده
کد خبر: ۴۰۴۴۳۴   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۳/۲۳

خاطره
خاطره ای از شهید عیوض باقری
کد خبر: ۴۰۴۴۳۰   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۳/۲۳

خاطره
خاطره ای از شهید کاظم سلیمانی از زبان فرزند شهید
کد خبر: ۴۰۴۴۲۲   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۴/۱۱

پاسداشت شهدای مدافع حرم (37)
به سراغ یکی دیگر از مدافعان حرم می رویم. سرداری که ارادت عجیبی به شهید ابراهیم هادی داشت و همیشه تصویر این شهید را همراه خود داشت.
کد خبر: ۴۰۴۴۱۵   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۳/۲۳

شهید محمد یزدی علی آبادی
هر دو خندیدیم ، او از سرِ شوق و من از سرِ شکر ; شکرِ حضور مردی که در نبود فیزیکش، باز هم هوای من و فرزندانش را دارد .
کد خبر: ۴۰۴۴۰۳   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۳/۲۳

نگاهی به خاطرات شهید سرلشکر خلبان علیرضا یاسینی
کمتر از یک ماه به آغاز دهه مبارک فجر نمانده بود. روزی جنان سرهنگ یاسینی از من خواست تا همراهی شان کنم و در پایگاه بوشهر گشتی بزنیم. او همواره در صدد فراهم نمودن امکانات لازم برای آسایش پرسنل و خانواده هایشان بود.
کد خبر: ۴۰۴۳۹۹   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۳/۲۳

او می گفت: روح عبادت، امر به معروف و نهی از منکر است»
کد خبر: ۴۰۴۳۹۳   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۳/۲۹

خاطرات جانبازان در کتاب تلخ و شیرین/ به قلم «علی اصغر مقسمی»
روز آغازین جنگ در 31 شهریور 59 به خاطر دارم که در سالن کشتی سیدین در خیابان شیرکش مشغول کشتی فرنگی بودیم که از طریق رادیو شنیدیم که فروردگاه مهرآباد تهران بمباران شده است.
کد خبر: ۴۰۴۳۸۴   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۳/۲۳

به روایت مادرشهید علي زارع بيدكي
نوید شاهدیزد:شهيد علي زارع بيدكي یکی از شهدای ترور استان یزد به شمار می رود که به دست مزدوران كوموله در مسجدی در استان کردستان مظلومانه در سال 1361 به شهادت رسید.
کد خبر: ۴۰۴۳۸۳   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۳/۲۳

یادنامه امیر شهید سرلشکر خلبان عباس بابایی
در سال 1353 همراه همسرم (آقای سعیدنیا)، که از پرسنل نیروی هوایی است، در منازل سازمانی پایگاه دزفول زندگی می کردیم. حدود دو سال می شد که عباس از آمریکا برگشته بود و به منظور گذراندن دوره تکمیلی خلبانی هواپیمای «F-5» به پایگاه دزفول منتقل شده بود.
کد خبر: ۴۰۴۳۶۷   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۳/۲۲

خاطره بقلم شهید
امروز روز 20بیستم اسفند است، بعد از ظهر چند تا از بچه های گروه انفجارات را به میدان مین بردند. برای انفجار در پشت میدان مین ما را توجیه کردن تا در شب آنها را برای بچه ها منفجر کنیم که راه باز شود و بچه ها بتوانند از معبر عبور کنند...
کد خبر: ۴۰۴۳۵۹   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۳/۲۲

دست نوشته های شهید احمدرضا احدی
صبح روز یکشنبه (24/12/62) برای اعزام به گروهان فجر، به پشتیبانی آمدیم و بعد از خداحافظی از برادران با یک ایفا به «مقر شهید چمران» رفتیم. در بین راه، بچه ها، با توجه به اینکه همه در یک گروهان عملیاتی بودیم، شور و حال وصف ناپذیری داشتند.
کد خبر: ۴۰۴۳۲۵   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۳/۲۲