کتاب «کمی بلندتر صدایم کن» روایت زندگی و خاطرات شهید «محمد علی حسن پور اشکذری» معروف به علی نفتی، از شهدای انقلاب یزد که به دست منافقین کوردل به درجه رفیع شهادت نائل شده است میباشد که به قلم «ناهید سلمانی» به رشته تحریر در آمده است .
کد خبر: ۴۰۴۳۲۰ تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۳/۲۲
بار چندمي بـود كـه بـه جبهـه اعزام ميشد. ديشب با بابا حاجي و ننه جان و بقيه طايفـه، رفتـه بودنـد خواسـتگاري وشيريني خورده بودند.
کد خبر: ۴۰۴۳۰۳ تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۳/۲۲
مروری بر خاطرات شهیدسرلشکر خلبان علیرضا یاسینی
یک هفته از حمله عراق به میهن اسلامیمان می گذشت. در آن یک هفته، ما با انجام چندین ماموریت موفقیت آمیز، آنچه در دوران آموزشی یاد گرفته بودیم، به صورت عملی تجربه می کردیم.
کد خبر: ۴۰۴۲۹۵ تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۴/۱۱
خاطره دل آرام خداوندي
بدون اينكه تاج دامادي بر سر نهد و دل پدر و مادر خود را با آوردن عروس شاد نمايد، بیست و یکم خرداد سال 58 در حالي كه با وسيله ي نقليه ي خويش در جاده ي پبرانشهر - نقده مسافركشي مي نمود توسط ضد انقلاب شهید شد.
کد خبر: ۴۰۴۲۸۸ تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۳/۲۱
ستاره ای از کهکشان شهدا
مرخص اش تمام شده بود و داشت آماده می شد برگردد. گفتم: " کاش به همان اندازه که وقتت را با دیگران سپری می کنی در خانه می ماندی." گفت: " به خانه شهید حسین اسدی برو و ببین همسر این شهید با چهار فرزندش چه کار می کند.
کد خبر: ۴۰۴۲۷۷ تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۳/۲۱
سالروز ولادت شهید محمد رضا احمدوند
آبان ماه 1365 با بچه های رزمنده داخل چادر در دزفول نشسته بودیم که گفتند: هر کسی به جایی اعزام شده است، بچه های رزمنده هر کدام نامشان را که خواندند، لوازمشان را جمع کرده و رفتند. اکثرا به دم مقر اعزام شدند . من هم رفتم با رفقایم خداحافظی کردم . در فکر این بودم که از بچه ها جدا شدم که ناگهان من را هم صدا زدند. مسئول گروهان بود صدا می زد: احمد وند کجایی؟ جواب دادم، دارم با بچه ها خدا حافظی می کنم. گفت : مگر خود تو نمی خواهی بروی، بهتر است تو هم آماده شوی که عازمی. زود برو و لوازمت را بدون معطلی جمع کن...
کد خبر: ۴۰۴۲۷۴ تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۳/۲۱
یادنامه امیر شهید سرلشکر خلبان عباس بابایی
در سال 1341 من و شوهرم هر دو سرایدار مدرسه ای بودیم که عباس آخرین سال دوره ابتدایی را در آن مدرسه می گذراند. چند روزی بود که همسرم از بیماری کمردرد رنج می برد؛ به همین خاطر آنگونه که باید، توانایی انجام کار در مدرسه را نداشت.
کد خبر: ۴۰۴۲۷۳ تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۳/۲۱
خاطرات جانبازان در کتاب تلخ و شیرین/ به قلم «علی اصغر مقسمی»
در زمان آغاز جنگ، 22 ساله و به عنوان دبیر هنرستان در آموزش و پرورش مشغول به کار بودم. در عملیات های والفجر مقدماتی، والفجر 8 حضور داشتم. 4 ماه هم در لبنان بودم
کد خبر: ۴۰۴۲۶۶ تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۳/۲۱
فرازی بر زندگی شهید سرلشکر خلبان مصطفی اردستانی
از دوران مدرسه با حاج مصطفی اردستانی دوست بودم و مراوده و دوستیمان تا زمان شهادت ایشان ادامه داشت. هر چند او در نیروی هوایی بود و من در نیروی انتظامی خدمت می کنم، ولی ارتباط محکمی بین ما وجود داشت و در هفته دست کم یک بار تماس تلفنی داشتیم.
کد خبر: ۴۰۴۲۶۴ تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۳/۲۳
خاطرات زنان در دفاع مقدس:
هر لحظه امكان داشت آبادان سقوط كند. برادران هر كار كردند ما شهر را ترك كنيم نپذيرفتيم. سرانجام بين خواهران و برادران پاسدار پيماني بسته شد كه پيمان خون بود.
کد خبر: ۴۰۴۲۶۲ تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۳/۲۱
خاطره
خاطره شهید غلامرضا پینه دوز حسنی
کد خبر: ۴۰۴۲۵۵ تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۳/۲۱
با نوای نیِ شهادت
بخشعلی مانند پدرش در جوانی زیاد نی می زد. نی را برداشت و آهنگ (شهیدم من شهیدم من) را زد و گریه کرد.
کد خبر: ۴۰۴۲۲۷ تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۳/۲۱
جایگاه امر به معروف و نهی از منکر در زندگی شهید آیت الله سعیدی/
در زندگی شهید سعیدی امر به معروف و نهی از منکر جایگاه خاصی داشت. ایشان در این زمینه، بسیار زیبا عمل می کردند. در مورد رژیم بی محابا و شجاعانه و بسیار صریح اقدام می کرد و برایش هم مهم نبود که چه عواقبی خواهد داشت، اما در مورد مردم بسیار دلسوزانه و ظریف عمل می کرد و تأثیرش هم بسیار زیاد بود.
کد خبر: ۴۰۴۱۸۳ تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۳/۲۰
گزیده خاطرات شهید مجتبی هاشمی
در هرشرایطی دلش برای مردم می تپید. یک روز اسلحله به دست می گرفت و می رفت جنگ. یک روز می نشست در خانه و برای زوج های جوان، خنچه های عقد می ساخت. آن کجا و این کجا!
کد خبر: ۴۰۴۱۶۴ تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۳/۲۰
شهید خرداد ماه
شهید سید حسن حسینیان فرزند سید کمال در سال 1344 در دستجرد از توابع قم چشم به جهان گشود. او در تاریخ 30/3/67 در منطقه عملیاتی والفجر ده به درجه رفیع شهادت نائل آمد.
کد خبر: ۴۰۴۱۶۰ تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۳/۲۰
همرزمانم با دلهره و اضطراب از من خواستند كه او را نزد ساير سربازان عراقي نفرستم زيرا بر اين باور بودند كه سرباز عراقي محل اختفاي ما را لو داده و موجب دردسر خواهد شد اما من به آنها اطمينان دادم كه اتفاقي نمي افتد به شرط اينكه صبور باشند و خونسردي خود را حفظ كنند.
کد خبر: ۴۰۴۱۴۸ تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۳/۲۰
خاطرات جانبازان در کتاب تلخ و شیرین/ به قلم «علی اصغر مقسمی»
در جریان انقلاب، جوان 19 ساله ای بودم،جزو اولین نیروهایی بودم که وارد سپاه شدم، مدتی بعد، موضوع حملات کموله و دموکرات در کردستان و نقده پیش آمد. سال های 60،59 که شد، من هم مانند بسیاری از جوانان که به جبهه ها رفتند.به منطقه رفتم. اولین بار که به جنگ رفتم،
کد خبر: ۴۰۴۱۴۱ تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۳/۲۰
دوباره ساک را آرام و بی صدا برداشت. اما باز هم پسر کوچکش متوجه شد. خودش را به او رساند. پایش را گرفت و گفت: نه ... نمی ذارم بری بابا.. از سرو صدای پسرش دختر کوچولویش هم از خواب بیدار شد و به تقلید برادر پای دیگر پدر را محکم گرفت
کد خبر: ۴۰۴۱۲۴ تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۳/۱۸
خاطراتی از زندگی شهید سیدمجتبی هاشمی
کسی به بچه هایی که در آنجا بودند نگفت که حتما به کمیته بیابید، بلکه براساس یک سری تمایلات انقلابی آمدند.
کد خبر: ۴۰۴۰۸۰ تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۳/۲۷
مجموعه «72 قسمتی چند قدم مانده به تو»
کد خبر: ۴۰۴۰۴۵ تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۳/۱۷