روستای راهدانه

روستای راهدانه
خاطرات همسر شهيد خانم صاحب طاهري

روایت همسرانه سردار شهید سيد جعفر طاهري

خدمت به خلق خداوند و دفاع از ميهن اسلام و نابودي عناصر ملعون گروهک ضد انقلاب از دلايل رفتن شهيد به جبهه بود. مي گفت انشاءا... پرچم اسلام را به اوج سربلندي مي رسانيم.
خاطرات همسر شهيد سيد جعفر طاهري

منزلی به نام صاحب الزمان خریده بود

شهيد سيد جعفر در نيمه شب نيز به تدريس قرآن براي تمام مردم مخصوصا جوانان مي پرداخت، منزلي خريده بود به نام صاحب الزمان، كه همه را به راه اسلام و ايمان بكشاند.
خاطراتی از خانواده سردار شهید مجید رحیمی

شهیدی که اذان می گفت

بعد از شهادت ايشان يك روز كه در حياط منزلمان نشسته بودم از مسجد محل صدايي را شنيدم كه خيلي آشنا بود. بله، ‌مثل صداي پدرم بود كه اذان مي گفتند. هر روز موقع اذان مي رفتم و اين صداي آشنا را گوش مي دادم.
خاطرات آقاي برجعلي زيبايي

سردار شهيد مجيد رحيمي به روایت یک همسنگر

يكي از رزمندگان خستگي ناپذير دشتها و كوههاي سر به فلك كشيده كردستان كه شب و روز، آرامش و آسايش خود را جهت آزادسازي و پاكسازي منطقه از وجود عناصر پليد ضدانقلاب به همت مي گماشت.
خاطرات مينا رحيمي، فرزند شهيد «مجيد رحيمي»

شهادت آرزوی پدرم بود

وقتي خبر شهادت پدر را شنيدم خوشحال شدم، چون پدرم مي گفت كه آرزوي من شهادت است و پدرم به آرزوي خود رسيده بود.
خاطرات خانم مكرمه جعفري

سردار شهید مجید رحیمی به روایت مادر

مي گفت من اين لباس مقدس را به تن كرده ام تا اينكه يا پيروز شويم و يا شهيد شوم.
طراحی و تولید: ایران سامانه