نوید شاهد | فرهنگ ایثار و شهادت

برچسب ها - خاطرات شهدا
پایگاه اطلاع رسانی نوید شاهد آذربایجان شرقی، زندگینامه شهید والامقام «سیدابراهیم فرشبافی‌آذر بناب» را برای علاقه‌مندان منتشر می‌کند.
کد خبر: ۵۸۲۷۰۶   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۱۰/۰۳

پایگاه اطلاع رسانی نوید شاهد آذربایجان شرقی، زندگینامه شهید والامقام «اسمعیل عبهر صبح» را برای علاقه‌مندان منتشر می‌کند.
کد خبر: ۵۸۲۶۹۳   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۱۰/۰۳

خواهر شهید «علی‌‏محمد تمدنی» نقل می‌کند: «می‌خواستم بگویم: می‌ترسم دیگه زنده نبینمت. گفت: گریه نکن. من همیشه زنده‌ام. هیچ‌وقت نمی‌میرم. درست می‌گفت. رفت و بعد از سه روز شهید شد.»
کد خبر: ۵۸۲۶۷۶   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۱۰/۱۷

پایگاه اطلاع رسانی نوید شاهد آذربایجان شرقی، زندگینامه شهید والامقام «رحیم حاجی اندریان» را برای علاقه‌مندان منتشر می‌کند.
کد خبر: ۵۸۲۶۶۰   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۱۰/۰۲

پایگاه اطلاع رسانی نوید شاهد آذربایجان شرقی، زندگینامه شهید والامقام «سیدابراهیم فرش‌بافی آذربناب» را برای علاقه‌مندان منتشر می‌کند.
کد خبر: ۵۸۲۶۵۲   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۱۰/۰۲

پایگاه اطلاع رسانی نوید شاهد آذربایجان شرقی، زندگینامه شهید والامقام «مهدی ابراهیم‌زاده جامبر» را برای علاقه‌مندان منتشر می‌کند.
کد خبر: ۵۸۲۶۳۸   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۱۰/۰۲

پایگاه اطلاع رسانی نوید شاهد آذربایجان شرقی، زندگینامه شهید والامقام «صابرعلی ندائی داغکند» را برای علاقه‌مندان منتشر می‌کند.
کد خبر: ۵۸۲۶۳۳   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۱۰/۰۲

پایگاه اطلاع رسانی نوید شاهد آذربایجان شرقی، زندگینامه شهید والامقام «محمدتقی اکبرنژاد درخشانی» را برای علاقه‌مندان منتشر می‌کند.
کد خبر: ۵۸۲۶۲۸   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۱۰/۰۲

پایگاه اطلاع رسانی نوید شاهد آذربایجان شرقی، زندگینامه شهید والامقام «محمدعلی اکبرنژاد درخشانی» را برای علاقه‌مندان منتشر می‌کند.
کد خبر: ۵۸۲۶۲۶   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۱۰/۰۲

قسمت دوم خاطرات شهید «محمود جهان‌شیر»
برادر شهید «محمود جهان‌شیر» نقل می‌کند: «بهش گفتم: تو چطور تونستی تیربار به اون سنگینی رو حمل کنی؟ گفت: با فرستادن صلوات. گفتم: راستی، نفهمیدم تو که تشنه بودی چرا آب نخوردی؟ گفت: این یک چیزی بود بین من و عموی بچه‌های کربلا.»
کد خبر: ۵۸۲۵۴۶   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۱۰/۰۸

قسمت نخست خاطرات شهید «محمود جهان‌شیر»
پدر شهید «محمود جهان‌شیر» نقل می‌کند: «در یک اتاق تاریک و در بسته به نماز می‌ایستاد. می‌گفتم: سر نماز چه کار می‌کنی که باید توی یک اتاق در بسته باشی؟ گفت: به جز خوندن نماز و قرآن کاری نمی‌کنم، اما وقتی تنهام، خدا رو بیشتر احساس می‌کنم.»
کد خبر: ۵۸۲۵۴۵   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۱۰/۰۵

برادر شهید «ابوالفضل ابراهیمیان» نقل می‌کند: «به هیچ‌کس نگفته بود که پاش ترکش خورده. فقط به همسرم گفته بود: من مزه شهادت را چشیدم.»
کد خبر: ۵۸۲۵۳۳   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۱۰/۰۹

قسمت دوم خاطرات شهید «علی‌اصغر ابراهیمی‌ورکیانی»
هم‌رزم شهید «علی‌اصغر ابراهیمی‌ورکیانی» نقل می‌کند: «شب عروسیش بود. یک ورق کاغذ از جیبم درآوردم و روی آن نوشتم: فردا اعزام است. یکی از بچه‌ها آن را به علی‌اصغر رساند. در جواب برایم نوشت: اگر فردا اعزام است، من هم حنظله هستم.»
کد خبر: ۵۸۲۵۲۷   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۱۰/۰۵

قسمت اول خاطرات شهید «علی‌اصغر ابراهیمی‌ورکیانی»
همسر شهید «علی‌اصغر ابراهیمی‌ورکیانی» نقل می‌کند: «یکی از دوستان قزوینی‌اش به نام علی اسماعیلی شهید شده بود. علی‌اصغر تکه‌ای از لباسش را برای تبرک آورد و در آلبوم عکسش گذاشت و گفت: اگه خدا خواست و من شهید شدم، دوست دارم با خودم ببرمش.»
کد خبر: ۵۸۲۵۲۴   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۱۰/۰۴

خاطرات ناهیده علیپور بمناسبت روز تکریم همسران شهدا
همسر شهید اصغر علیپور در گفت‌و گویی با نوید شاهد می‌گوید: «... در خواب جلوی من را گرفتند و پرسیدند: «به کجا می روید؟» گفتم: «به خانه می‌روم.» گفتند: «خیر نمی توانید بروید اول باید نامتان را در اینجا ثبت کنید بعد بروید» پرسیدم: «برای چه نام نویسی کنم؟» گفتند: «نام خانواده شهدا را در اینجا می‌نویسیم و شما همسر شهید هستید باید نامتان را در اینجا ثبت کنیم.» گفتم: «من همسر شهید نیستم و همسرم بعد از جنگ برمی گردد.» گفتند: «اشکالی ندارد نامتان را بنویسید و بروید.» نامم را نوشتم.
کد خبر: ۵۸۲۱۵۲   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۹/۲۸

برگی از خاطرات دفاع مقدس؛
«بعد از گفتن بسم‌الله چشمان خود را بست و پیشانی بند سبزی را برایم برداشت که روی آن نوشته شده بود یا ابوالفضل (ع). آن را بوسید و به پیشانی من بست. بعد نوبت من شد. چشمان خود را بستم و با دستی لرزان یک پیشانی بند برداشتنم ...» ادامه این خاطره از محمود قنبری را در پایگاه اطلاع‌رسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.
کد خبر: ۵۸۲۰۵۶   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۱۰/۱۶

«در را که باز کردم عصای زیر بغلش را پنهان کرد که من نبینم. پای گچ گرفته‌اش را که دیدم نگران و مضطرب گفتم چی شده؟ گفت هیچی پایم به جایی خورده و در بیمارستان صحرایی تحت مراقبت بودم حالا که بهتر شدم آمدم خانه ...» ادامه این خاطره از شهید «علی سیم‌بر» را در پایگاه اطلاع‌رسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.
کد خبر: ۵۸۲۰۴۸   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۹/۲۱

«عملیات لو رفته بود. کمبود امکانات و غذا بچه‌ها را خیلی خسته کرده بود به طوری که بیشتر اوقات به هر نفر یک لیوان پلاستیکی سرخالی برنج می‌رسید ...» ادامه این خاطره را در پایگاه اطلاع‌رسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.
کد خبر: ۵۸۲۰۴۴   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۹/۲۱

شهید «اصغر علیپور تازه‌کندی» فرمانده گروهان غواصی و خط‌شکن عملیات‌های متعدد ۸ سال دفاع مقدس بود. پایگاه اطلاع رسانی نوید شاهد آلبومی از خاطرات این شهید بزرگوار را تقدیم حضور علاقه‌مندان می‌کند.
کد خبر: ۵۸۲۰۴۲   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۹/۲۱

پایگاه اطلاع رسانی نوید شاهد آذربایجان شرقی، زندگینامه شهید والامقام «اصغر علیپور تازه‌کندی» را برای علاقه‌مندان منتشر می‌کند.
کد خبر: ۵۸۲۰۳۰   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۹/۲۱