خاطرات شفاهی والدین شهدا - صفحه 7

خاطرات شفاهی والدین شهدا
خاطرات شفاهی والدین شهدا؛

مادرم قوی باش و به خدا توکل کن

فرخنده زندیه‌شیرازی مادر شهید «سعید گودرزی» نقل می‌کند: «یکی از بستگانمان در دوران جنگ تحمیلی به شهادت رسیده بود، من و سعید برای تشییع پیکر ایشان به شهرستان رفته بودیم، من خیلی گریه می‌کردم و سعید به من توصیه می‌کرد که کشور در جنگ بسر می‌برد و جوانان برای پیروزی به شهادت می‌رسند، شما قوی باش و به خدا توکل کن.» در ادامه مصاحبه تصویری با مادر این شهید گرانقدر را در نوید شاهد می‌بینید.
خاطرات شفاهی والدین شهدا؛

شهادت فرزندم هدیه‌ای در راه خدا است

توران نصیری زرندی مادر شهید «زین العابدین کرمی» می‌گوید: «وقتی خبر شهادت پسرم را به من اطلاع دادند، به من گفتند ناراحت شدی؟ گفتم هدیه‌ای که در راه خدا داده می‌شود، ناراحتی ندارد.» در ادامه مصاحبه تصویری با مادر این شهید گرانقدر را در نوید شاهد می‌بینید.
خاطرات شفاهی والدین شهدا؛

شیفته دفاع از کشورش بود

قشم آقا باقرزاده پدر شهید «زیداله باقرزاده» می‌گوید: «پسر خیلی خوبی بود. چهار ماه از سربازیش مانده بود که به جبهه اعزام شد. پسرم شیفته دفاع از کشورش بود. می‌گفت اگر من به شهادت رسیدم نگران نباشید، من اگر به جبهه نروم، دشمن به خاک کشورمان تجاوز می‌کند. پس وظیفه هر مسلمانی است که برای دفاع از کشورش به جبهه برود.» در ادامه مصاحبه تصویری با پدر این شهید گرانقدر را در نوید شاهد می‌بینید.
خاطرات شفاهی والدین شهدا؛

هنگام شهادت ذکر یا حسین (ع) روی لبانش بود

فاطمه ملکی‌خو مادر شهید «حسین ملکی‌پرست» می‌گوید: «روزی که حسین قصد رفتن به جبهه را کرده بود، خودم لباس‌هایش را جمع کردم و او را راهی جبهه کردم. همرزمانش برایم تعریف کردند: زمان شهادت ذکر «یاحسین» بر لبانش بود.» در ادامه مصاحبه تصویری با مادر این شهید گرانقدر را در نوید شاهد می‌بینید.
خاطره نگاری همسر و مادر شهید

روایتی سوزناک از پدری مفقودالاثر و فرزند شهیدش

«آسمان، آبی‌تر» مجموعه کلیپ‌های مصاحبه با والدین شهدا، آزادگان و جانبازان دفاع مقدس استان یزد است. این برنامه در استودیو بنیاد شهید و امور ایثارگران با همکاری صدا و سیمای مرکز استان ضبط و پس از تدوین از شبکه استانی یزد پخش می‌شود. این قسمت از «آسمان، آبی‌تر» با همسر و مادر شهیدان سرافراز «علی اصغر و غلامحسین رحیمی رتکی» به مصاحبه پرداخته است. نوید شاهد شما را به دیدن این مصاحبه دعوت می‌کند.
خاطرات شفاهی والدین شهدا؛

مادرم؛ مواظب خودت باش

نصرت‌اله قربانی‌رشته‌رودی پدر شهید «جمشید قربانی‌رشته‌رودی» می‌گوید: «بعد از شهادت جمشید مادرش خیلی بی‌قراری می‌کرد، یک بار به خوابش آمد و گفت: من حالم خوب است، نگران من نباشید، فقط گریه نکن و مواظب خودت باش.» در ادامه مصاحبه تصویری با پدر این شهید گرانقدر را در نوید شاهد می‌بینید.
خاطرات شفاهی والدین شهدا؛

گفتم «جمال جان! شهادتت مبارک»

آسیه حیدری مادر شهید جمال حیدری می‌گوید: «یک‌بار او را در خواب دیدم و به او گفتم: جمال جان شهادتت مبارک.» در ادامه مصاحبه تصویری با مادر این شهید گرانقدر را در نوید شاهد می‌بینید.
خاطرات شفاهی والدین شهدا؛

شهادت ایرج ما را سربلند کرد

یداله میرزا پدر شهید «ایرج میرزا» گفت: «خیلی دلسوز بود. برای من و مادرش خیلی احترام قائل بود. همراه مردم بود و در فعالیت‌های مسجد همیشه پیش‌قدم بود. او با شهادتش ما را سربلند کرد.» در ادامه مصاحبه تصویری با پدر این شهید گرانقدر را در نوید شاهد می‌بینید.

امیرحسین با رضایت پدر و مادرش راهی بهشت شد

مهرعلی ربیع‌آذر پدر شهید «امیرحسین ربیع‌آذر» در روایتی از فرزندش می‌گوید: «اخلاق بسیار خوبی داشت. همیشه و در همه حال پیرو امام و حامی انقلاب بود، من و مادرش از جبهه رفتن او راضی بودیم و شهادت امیرحسین را یک هدیه در راه خدا می‌دانیم.» در ادامه مصاحبه تصویری با پدر این شهید گرانقدر را در نوید شاهد می‌بینید.

ویژه‌نامه شهید «رحیم صباغیان» منتشر شد

به مناسبت هفته معلم، ویژه‌نامه معلم شهید «رحیم صباغیان» شامل زندگی، وصیت‌نامه، خاطرات، اسناد و دست‌نوشته، خاطرات شفاهی و مصاحبه با مادر شهید برای علاقه‌مندان منتشر می‌شود.

لحظه وداع از چهره‌اش نور می‌بارید

مادر معلم شهید «رحیم صباغیان» نقل می‌کند: «لحظه واع، خیلی نورانی بود، از چهره‌اش نور می‌بارید.» نوید شاهد سمنان شما را به دیدن این گفتگو جلب می‌کند.
خاطره نگاری والدین شهدا

معلم شهیدی که پیکرش پس از 16 سال بازگشت

«آسمان، آبی‌تر» مجموعه کلیپ‌های مصاحبه با والدین شهدا، آزادگان و جانبازان دفاع مقدس استان یزد است. این برنامه در استودیو بنیاد شهید و امور ایثارگران با همکاری صدا و سیمای مرکز استان ضبط و پس از تدوین از شبکه استانی یزد پخش می‌شود. این قسمت از «آسمان، آبی‌تر» با خانواده والامقام شهید «محمد طالبی موری آبادی» به مصاحبه پرداخته است. نوید شاهد شما را به دیدن این مصاحبه دعوت می‌کند.
خاطرات شفاهی والدین شهدا؛

قبل از سحرخوان به عبادت مشغول می‌شد

مادر شهید "احمدرضا ولاشجردی فراهانی" در خاطراتی از فرزند شهیدش گفت: «رفتار و اخلاق بسیار خوبی داشت و با تمام هم سن های خود متفاوت بود. نماز و روزه اش قضا نمی شد. سحرها خودش از خواب بیدار و قبل از سحر خوان به عبادت مشغول می شد.»
خاطرات شفاهی والدین شهدا؛

مادر درس زندگی واقعی را به آنها آموخت

صفرعلی پدر شهید "احمدعلی فتحی" در بیان تاثیر نحوه تربیت قرآنی همسرش در ایجاد ایمان قوی در فرزندانش گفت: « مادر درس زندگی واقعی را به آنها آموخت.»
خاطرات شفاهی والدین شهدا؛

وقتی به جبهه رفت که من داغدار پدرش بودم

مادر شهید "اصغر محمدی" در خاطراتی از فرزند شهیدش گفت: «بسیار فرد فداکاری بود و به دین و ایمانش اهمیت می داد. پدرش تازه از دنیا رفته بود که عزم رفتن به جبهه کرد و وقتی به او گفتم یتیم های پدرت را چگونه بزرگ کنم؛ پاسخ داد آنها هم خدایی دارند و نگران نباش. »
خاطرات شفاهی والدین شهدا؛

مین‌های جنگی، شهادت را برای افشین رقم زدند

زهرا فرخی مادر شهید "افشین عبدی" در خاطراتی از فرزند شهیدش با بغض در گلو گفت: «پسری بسیار مهربان و دلسوز بود به هر نیازمندی که می‌رسید کمکش می‌کرد. هدفش این بود که بعد از سربازی به دانشگاه برود که قسمت و تقدیرش شهادت بود.» اما در حین مأموریت بر اثر انفجار مین‌هایی که یادگار جنگ تحمیلی بود به قافله شهدای این سرزمین پیوست.
خاطرات شفاهی والدین شهدا؛

هرگاه صدای اذان می‌شنید، دست از کار می‌کشید

پدر شهید «اکبر انصاری» در خاطراتی از فرزند شهیدش گفت: «همیشه می گفت نماز و روزه خود را انجام دهید و خدا را لحظه ای فراموش نکنید. در هر حالتی تا صدای اذان را می شنید دست از کار می کشید و به سمت نماز می رفت.»
خاطرات شفاهی والدین شهدا؛

فقط چند تکه استخوانش را برایم آوردند

صدیقه صوفی مادر شهید "امین الله جانباز" گفت: «امین الله 9 سال بعد از شهادتش گمنام بود و بعد از آن چند تکه استخوانش را برایم آوردند. به من می گویید گریه نکن! ، جز گریه بر داغ فرزندم که غریبانه شهید شد کار دیگری هم مگر دارم.»
خاطرات شفاهی والدین شهدا؛

پسرم غریبانه و مظلوم زیر برف جان داد

مادر شهید "امین الله دریا بیگیان" در وصف لحظه شهادت فرزند شهیدش گفت:«مادر برایش بمیرد که اینگونه غریبانه و مظلوم در سرما و زیر برف در سنگرش به شهادت رسید. لحظه ای که من در خانه گرم بودم ، پسرم زیر برف جان داد. خدایا از من این فدایی دل داغ دار زینب(س)را قبول کن»
خاطرات شفاهی والدین شهدا؛

اثر لقمه حلال در تربیت فرزند صالح

پدر شهید «امین کاظمی» با بیان اینکه ما هرچه داریم از صلوات بر محمد و آل محمد است، گفت: «از آنجا که هم پدرم در خدمت روحانیت بود و هم خودم اینگونه بودم و ما بسیار مقید به لقمه حلال بودیم. اتفاق عجیبی نبود که امین هم در خدمت مسجد و منبر باشد و در تقوا و دیانت فردی شود که لایق شهادت شد.»
طراحی و تولید: ایران سامانه