جایزه دو زاری!
يکشنبه, ۰۱ دی ۱۳۹۸ ساعت ۱۴:۳۷
نزدیک من شد و گفت: این چیه سر کردی؟... به جای این چادر سیاه، از دیگران یاد بگیر و روسری سر کن!... ادامه این خاطره خواندنی از خواهر شهید« ابوالفضل خوئینی» را در پایگاه اطلاعرسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.
به گزارش نوید
شاهد استان قزوین، شهید ابوالفضل خوئینی، هشتم آذر ۱۳۳۳ در شهر قزوین به دنیا آمد، پدرش رضا، فروشنده بود و مادرش زهرا نام داشت تا پایان دوره متوسطه درس خواند و دیپلم گرفت. این شهید بزرگوار به عنوان پاسدار در جبهه حضور یافت، بیست و هشتم دی ۱۳۵۹ در میمک توسط نیروهای عراقی بر اثر اصابت ترکش به شهادت رسید و مزار او در گلزار شهدای زادگاهش واقع است.
معصومه خوئینی خواهر شهید ابوالفضل خوئینی:هر وقت کار خوبی انجام میدادیم، ابوالفضل یک دو ریالی(دو زاری) به ما هدیه میداد. پیش از انقلاب یک روز یکی از مسئولان آموزش و پرورش به همراه هیاتی برای بازدید از دانشسرای ما آمده بود. وقتی وارد کلاس ما شد در میان همه دختران کلاس، فقط من چادری بودم، لذا نزدیک من شد و گفت: این چیه سر کردی؟... به جای این چادر سیاه، از دیگران یاد بگیر و روسری سر کن! من هم گفتم: شما چرا کت و شلوار به تن کردید؟... شما هم کت و شلوارتان را درآورید و با لباس زیر رفتوآمد کنید!
معمولا وقتی از مدرسه به خانه میآمدیم، وقایع اتفاق افتاده را برای اهل خانواده تعریف میکردیم و آن روز هم وقتی به منزل آمدم، موضوع را برای ابوالفضل تعریف کردم. ایشان هم ضمن تحسین عمل من، گفت: آفرین! چه جواب خوبی دادی بعد هم یک دو ریالی به من هدیه داد.
خیر داشته باش
خواهر شهید ابوالفضل خوئینی در خاطرهای دیگر میگوید: سال منتهی به پیروزی انقلاب اسلامی و پس از آن ایامی بود که ابوالفضل همهاش به دنبال فعالیتهای انقلابی بود و او را کمتر و گاهی ماهها نمیدیدیم.
گاهی وقتها مادر دل تنگ میشد و قصد میکرد کاری کند که او در انجام کارهایش استراحت هم بکند، از این رو به ابوالفضل رو کرد و گفت: تو همهاش در حال سفر و انجام کارهای انقلابی هستی، خیر داشته باش و یک بار هم ما را به سفر زیارتی ببر!
ابوالفضل هم گفت: صبر داشته باشید!... در آینده، آن قدر به شما خیر برسد که اصلا یاد من هم نکنید!
منبع: کتاب خوئینی(مجموعه خاطرات یاران و همراهان شهید ابوالفضل خوئینی)
نظر شما