ز سوگت دیده شده خونبار سردار!
يکشنبه, ۲۲ دی ۱۳۹۸ ساعت ۰۹:۲۶
شعر زیبایی برای شهادت این سردار بزرگ منتشر کرده بودند که با «ز هجرت روزمان شد تار سردار/ ز سوگت دیده شد خونبار سردار»، شروع میشد، رزمندگان نیز در خطوط نبرد و در پشت جبههها عزاداری میکردند...آنچه میخوانید بخشی از خاطرات همرزم شهید «مهدی زینالدین» است که تقدیم حضورتان میشود.
به گزارش نوید شاهد استان قزوین، شهید مهدی زینالدین، سال ۱۳۳۸ در تهران به دنیا آمد، پدرش کتابفروشی داشت، بیشتر اوقات فراغتش در دوران نوجوانی به فروش کتاب و کار در کتابفروشی میگذراند و در دوران جوانی گرایشهای سیاسی پیدا کرد.
این شهید بزرگوار پس از انقلاب ۵۷ به واحد اطلاعات سپاه پاسداران انقلاب اسلامی پیوست، با آغاز جنگ ایران و عراق به همراه یک گروه ۱۰۰ نفره با گذراندن آموزشهای کوتاه به جبهه رفتند، پس از مدتی مسئول واحد شناسایی و بعد از آن مسئول واحد اطلاعات و عملیات سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در دزفول و سوسنگرد شد و سپس به سمت فرماندهی تیپ علیابنابیطالب(ع) منصوب گردید.وی در ۲۷ آبان ۱۳۶۳ به همراه برادرش با هدف شناسایی منطقه از کرمانشاه به سوی سردشت در حال حرکت بودند که با گروههای مسلح جداییطلب درگیر شدند، در این درگیری به مقام شهادت نایل آمد و پیکر او در قطعه ۵ گلزار شهدای قم به خاک سپرده شد.
بهرام ایراندوست رزمنده جهادگر قزوینی و همرزم شهید مهدی زینالدین:
من از بیان خصوصیات اخلاقی آن برادر و شب زندهداری و مراقبت از نماز اول وقت ایشان عاجز میباشم ولی تا این حد میدانم که یکبار هر چه به ایشان تقاضا میشود به امامت برای اقامه نماز جماعت بایستد قبول نمیکنند و علت آن را هم برای هیچکس نمیگویند. لذا او همیشه در صف آخر نماز حاضر بود و خود را به نماز اول وقت مقید میساخت.
به ما اطلاع دادند که در شهر قم سه روز برای از دست دادن این سردار بزرگ میدانهای رزم علیه باطل عزاداری برپا کردهاند و تمام نهادهای انقلابی سراسر کشور و بخصوص سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در این مراسم شرکت داشتهاند.
انجمن اسلامی بازاریان قم شعر زیبایی برای شهادت این سردار بزرگ منتشر کرده بودند که با «ز هجرت روزمان شد تار سردار/ ز سوگت دیده شد خونبار سردار»، شروع میشد. رزمندگان نیز در خطوط نبرد حق علیه باطل و در پشت جبههها تا هفتم آن دو شهید مراسم عزاداری برگزار کردند.
پدر ارجمند آن دو شهید طی پیامی که خطاب به رزمندگان اسلام بود، گفت که سلام مرا به رزمندگان اسلام برسانید و بگویید مهدی و مجید برای راه اسلام و گشودن راه کربلا رفتند و شهید شدند ولی راه کربلا باز نشد.
بر شماست که راه آنان را ادامه دهید و راه کربلا را باز کنید. هدف پایدار ماندن اسلام است پس در این راه کوشش کنید. ما هم در پشت جبههها دعاگوی شما هستیم.
البته شهید زینالدین یکبار در ماموریتهای خود تا کربلا میرود و چنان عربی صحبت میکند که نیروهای دشمن وی را شناسایی نمیکنند. ایشان برای عرض ادب به آقا اباعبداللهالحسین(ع) وارد حرم مطهر ایشان میشود. همانطور که به آرامی در حرم زیارت میکرده، تصادفا پای عربی را لگد میکند و از شوق زیارت اشتباه میکند و به آن شخص میگوید ببخشید. تا عراقیها متوجه فارسی حرف زدن او میشوند، ایشان با زیرکی از حرم خارج میگردد و سالم به مقر لشگر میآید.
مادر آن دو شهید بزرگوار هم هنگام سخنرانی در حرم حضرت معصومه(س)، زینبوار میگوید که به خدا قسم اگر به تعداد رگهای بدنم فرزند داشتم، آنها را به جبهههای نبرد حق علیه باطل میفرستادم تا از اسلام دفاع کنند و این دو، دو تن فرزند من بودند که در راه اسلام هدیه کردهام و متاسفم که بیشتر از این فرزند ندارم.
یکی از فرمایشات شهید مهدی زینالدین فرمانده لشگر 17 علیبنابیطالب(ع) این بود که «انسان یک جان بیشتر ندارد و آن جان هیچ کجا بهتر از جبهه جنگ در معرض قرار دادنش، صلاح و ثواب نیست».
منبع: کتاب موج انفجار(دفاع مقدس در خاطرات رزمنده جهادگر بهرام ایراندوست)
نظر شما