خاطرات/ با توسل به امام زمان(عج)، تیربارچی خاموش شد
سهشنبه, ۱۸ آذر ۱۳۹۹ ساعت ۰۹:۵۵
نوید شاهد - « گفتند هر طور شده تیربار را خاموش کنید. توسل کردیم به امام زمان(عج). بعد از چند دقیقه دیدیم خاموش شد. گفتیم شاید چند لحظه دست نگه داشته و دوباره شروع میکند ولی خبری نشد ...» ادامه این خاطره از زبان همرزم شهید "سید علیاکبر حاج سیدجوادی" را در پایگاه اطلاعرسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید
به گزارش نوید شاهد استان قزوین، شهید سید علیاکبر حاج سیدجوادی، بیست و سوم مهر ۱۳۴۲ در شهرستان قزوین به دنیا آمد، پدرش سیدحسن و مادرش صدیقه نام داشت و تا دوم متوسطه درس خواند. این شهید بزرگوار به عنوان پاسدار در جبهه حضور یافت، بیست و چهارم اسفند ۱۳۶۳ با سمت فرمانده گردان ۲۷ محمد رسولالله(ص) در جزیره مجنون عراق بر اثر اصابت ترکش به گردن، شهید شد. پیکر وی مدتها در منطقه بر جا ماند، سال ۱۳۷۳ پس از تفحص در گلزار شهدای زادگاهش به خاک سپرده شد و او را سید مصطفی نیز مینامیدند.
با توسل به امام زمان(عج)، تیربارچی خاموش شد
ابوالحسن کبیری از همرزمان شهید سید علیاکبر حاج سیدجوادی روایت میکند:
میگفت در عملیات محرم با گردانی که بیشتر از بچههای زنجان بودند به جایی رسیدیم که یک تیربارچی با تسلط بر منطقه، هر کسی کوچکترین تحرکی میکرد، میزد. ما هم به هیچ طریقی نمیتوانستیم بزنیماش.
به شهید حسنپور اطلاع دادیم گفتند هر طور شده تیربار را خاموش کنید. توسل کردیم به امام زمان(عج). بعد از چند دقیقه دیدیم خاموش شد. گفتیم شاید چند لحظه دست نگه داشته و دوباره شروع میکند ولی خبری نشد.
با شهید حسنپور و چند نفر دیگر آرام رفتیم به سمتش. بالای سرش که رسیدیم دیدیم هیچ اثری از انفجار نیست ولی حلق تیربارچی شکافته شده است.
منبع: با چشمان باز(روایتهایی از زندگی و شهادت سید علیاکبر حاج سید جوادی)
نظر شما