خاطرات/ نیازی به محافظ نیست!
شنبه, ۲۳ اسفند ۱۳۹۹ ساعت ۰۹:۱۳
نوید شاهد - «از سپاه چندین بار به شهید چگینی پیشنهاد شده تا دو نفر مسلح حفاظت از جان او را برعهده بگیرند، ولی قبول نمیکرد و میگفت اگر خواست خدا باشد که به شهادت برسم، آن وقت دو نفر محافظ من هم به شهادت میرسند ...» آنچه میخوانید بخشی از خاطرات شهید ترور معلم "قدرتالله چگینی" از زبان یکی از دوستان این شهید بزرگوار است که تقدیم حضورتان میشود.
به گزارش نوید شاهد استان قزوین، شهید قدرتالله چگینی، سیام دی ۱۳۲۶ در شهر قزوین به دنیا آمد، پدرش غلامرضا و مادرش معصومه نام داشت، تا پایان دوره کارشناسی در رشته مترجمی زبان عربی درس خواند، معاون اداره آموزش و پرورش بود، سال ۱۳۵۰ ازدواج کرد و صاحب دو پسر شد. این شهید بزرگوار دوازدهم شهریور ۱۳۶۰ در قزوین مورد سوءقصد گروههای ضدانقلاب قرار گرفت، بر اثر اصابت گلوله به شهادت رسید و مزار او در گلزار شهدای زادگاهش واقع است.
نیازی به محافظ نیست!
علی عباسیفرد از دوستان شهید قدرتالله چگینی نقل میکند:
از سپاه چندین بار به شهید چگینی پیشنهاد شده تا دو نفر مسلح حفاظت از جان او را برعهده بگیرند، ولی قبول نمیکرد و در جواب اصرارهای فراوان دوستان و اطرافیانش مبنی بر قبول محافظ میگفت اگر خواست خدا باشد که به شهادت برسم، آن وقت دو نفر محافظ من هم به شهادت میرسند.
خدا را خوش نمیآید کسانی به خاطر حفظ جان من، همیشه در خطر باشند و اگر معیشت الهی مبنی بر زنده ماندن من باشد که دیگر نیازی به محافظ نیست.
آن دو نفری را که میخواهند برای حفاظت از من به کار بگیرند، در جای دیگری مورد استفاده قرار بگیرند بهتر است و انقلاب اسلامی بیشتر احتیاج دارد؛ بنابراین ایشان به جای اختصاص محافظ فقط به همراه داشتن یک قبضه سلاح کمتری بسنده نمود.
عامل به قرآن
هنگام قرائت قرآن، نهایت ادب و احترام را رعایت میکرد و کاملا مودبانه مینشست. صدای زیبایی نداشت، ولی همین ادای احترام و ادب نسبت به ساحت قرآنمجید و مهمتر اینکه عامل به قرآن بود، باعث شده بود تا در تمام جلسات تفسیر قرآن همگان اصرار بر قرائت او داشته باشند.
منبع: کتاب معلم شهر (خاطرات شهید قدرتالله چگینی)
نیازی به محافظ نیست!
علی عباسیفرد از دوستان شهید قدرتالله چگینی نقل میکند:
از سپاه چندین بار به شهید چگینی پیشنهاد شده تا دو نفر مسلح حفاظت از جان او را برعهده بگیرند، ولی قبول نمیکرد و در جواب اصرارهای فراوان دوستان و اطرافیانش مبنی بر قبول محافظ میگفت اگر خواست خدا باشد که به شهادت برسم، آن وقت دو نفر محافظ من هم به شهادت میرسند.
خدا را خوش نمیآید کسانی به خاطر حفظ جان من، همیشه در خطر باشند و اگر معیشت الهی مبنی بر زنده ماندن من باشد که دیگر نیازی به محافظ نیست.
آن دو نفری را که میخواهند برای حفاظت از من به کار بگیرند، در جای دیگری مورد استفاده قرار بگیرند بهتر است و انقلاب اسلامی بیشتر احتیاج دارد؛ بنابراین ایشان به جای اختصاص محافظ فقط به همراه داشتن یک قبضه سلاح کمتری بسنده نمود.
عامل به قرآن
هنگام قرائت قرآن، نهایت ادب و احترام را رعایت میکرد و کاملا مودبانه مینشست. صدای زیبایی نداشت، ولی همین ادای احترام و ادب نسبت به ساحت قرآنمجید و مهمتر اینکه عامل به قرآن بود، باعث شده بود تا در تمام جلسات تفسیر قرآن همگان اصرار بر قرائت او داشته باشند.
منبع: کتاب معلم شهر (خاطرات شهید قدرتالله چگینی)
نظر شما