نوید شاهد - «بعضی وقت‌ها مدیر مدرسه سر صف محمود را تشویق می‌کرد و او را به عنوان شاگردی ممتاز معرفی می‌کرد می‌گفت: محمود پروانه و گل سرسبد این مدرسه است، سعی کنید مثل محمود باشید ...» آنچه می‌خوانید بخشی از خاطرات شهید "محمود مافی" است که تقدیم حضورتان می‌شود.

محمود پروانه و گل سرسبد مدرسه بود!

به گزارش نوید شاهد استان قزوین، شهید محمود مافی، دوازدهم فروردین ماه سال ۱۳۴۴ در شهر قزوین به دنیا آمد، پدرش مهدی، چای‌فروش بود و مادرش زهرا نام داشت و تا پایان دوره راهنمایی درس خواند. این شهید بزرگوار از سوی بسیج در جبهه حضور یافت، پنجم مهر ماه سال ۱۳۶۰ در محور آبادان - ماهشهر بر اثر اصابت ترکش به شهادت رسید، مزار او در گلزار شهدای زادگاهش قرار دارد و برادرش مسعود نیز به شهادت رسیده است.

محمود پروانه و گل سرسبد مدرسه بود!

عباس حاج‌شفیعی‌ها از دوستان نزدیک شهید محمود مافی روایت می‌کند: چندین بار با محمود برای شناسایی و به طور مخفیانه به دل کارون زدیم. روحیه محمود عالی بود. شجاع و بی‌باک بود. در مدرسه هم همین‌طور بود. درس‌خوان و تیزهوش. از سوال کردن واهمه نداشت. با اینکه همه درس‌ها را قشنگ یاد می‌گرفت و همیشه هم نمراتش بالای ۱۷ بود؛ از معلم‌ها سوالات اساسی می‌کرد.

برادرش مسعود هم همین‌طور بود. بعضی وقت‌ها مدیر مدرسه سر صف محمود را تشویق می‌کرد و او را به عنوان شاگردی ممتاز معرفی می‌کرد می‌گفت: محمود پروانه و گل سرسبد این مدرسه است. سعی کنید مثل محمود باشید.

محمود همیشه برایم مصداق این شعر بود: هر که در او جوهر دانایی است/ هر چه کند عین توانایی است. این‌ها اگر شهید نمی‌شدند. بی‌شک فن‌آوران و مهندسان زبده و کار کشته‌ای می‌شدند که می‌توانستند یک جامعه را راهبری کنند.

یادم هست که قبل از انقلاب با محمود می‌رفتیم به کلاس‌های قرآن که در مدرسه شیخ‌الاسلام برگزار می‌شد. محمود آیات را که می‌شنید؛ گاهی از خود بیخود می‌شد و چیز‌هایی را در دفترچه کوچکی که داشت یادداشت می‌کرد که بعد‌ها از استاد بپرسد. همیشه اگر معلم سوالی می‌پرسید؛ او اولین نفری بود که جواب می‌داد.

خودش هم اگر می‌خواست حرفی بزند و چیزی را ثابت کند؛ اغلب از قرآن مصداق و مثال می‌آورد و نشانه‌های قرآنی را مشخص می‌کرد. سعی می‌کرد همان‌طور که آموزش دیده بود؛ قرآن را دقیق و شمرده بخواند؛ همیشه رئوف و رحم‌دل بود. به کار‌های هنری هم علاقه‌مند بود.

وسایل مربوط به این‌ها را هم خریده بود. مثل سنباده، اره‌مویی، اره معمولی سوهان، وسایل خراطی چوب، او علاقه‌مند ساخت تابلو‌های منبت‌کاری بود و داشت آموزش می‌دید؛ اما گویا دلش چیز والاتری را طلب می‌کرد که همانا رفتن به جبهه بود.

پوستر سالروز شهادت شهید «سلیمانی»

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده