«آثار سوختگی شدید ناشی از شکنجه روی آرنج دست راستش بود که باعث می‌شد نتواند به راحتی دستش را خم و راست کند. همسرم علت را از او پرسید. گفت: ساواک دید گوشت دستم زیاد است، کمی نازکش کرد! ...» آنچه می‌خوانید بخشی از خاطرات شهید ترور معلم «قدرت‌الله چگینی» است که تقدیم حضورتان می‌شود.

ساواک دید گوشت دستم زیاد است، کمی نازکش کرد!

 به گزارش نوید شاهد استان قزوین، شهید قدرت‌الله چگینی، سی‌ام دی ماه سال ۱۳۲۶ در شهر قزوین به دنیا آمد، پدرش غلامرضا و مادرش معصومه نام داشت، تا پایان دوره کارشناسی در رشته مترجمی زبان عربی درس خواند، معاون اداره آموزش و پرورش بود، سال ۱۳۵۰ ازدواج کرد و صاحب دو پسر شد. این شهید بزرگوار دوازدهم شهریور ماه سال ۱۳۶۰ در قزوین مورد سوءقصد گروه‌های ضدانقلاب قرار گرفت، بر اثر اصابت گلوله به شهادت رسید و مزار او در گلزار شهدای زادگاهش واقع است.

ساواک دید گوشت دستم زیاد است، کمی نازکش کرد!

از دوستان شهید قدرت‌الله چگینی روایت می‌کند: چگینی چندین بار توسط ساواک دستگیر شد و در یکی از این بازداشت‌ها که به کمیته مشترک ضد خرابکاری منتقل شد، توسط ساواک شدیداً شکنجه و از ناحیه آرنج مجروح شد. او را پس از آزادی به همراه برادرم به بیمارستان مهرگان اصفهان بردیم تا شاید با انجام عمل جراحی بتوانند مقداری از جراحت‌های دستش را درمان کنند.

او در بیمارستان بستری شد و بعد از مدتی به اتاق عمل رفت. بعد از اتمام جراحی، ناراحت و نگران بالای سرش ایستاده و منتظر بودیم بعد از چند ساعت بیهوشی چشمانش را باز کند. ذکر مقدس «یا زهرا (س)» اولین کلامی بود که بعد ازبه هوش آمدن به زبان آورد.

دست مجروح

آقای چگینی را برای صرف نهار و صحبت به منزل‌مان دعوت کرده بودیم. وقتی رسید، هنگام نماز بود. رفت تا در حوض حیاط تجدید وضو کند. ما در بالکن ایستاده و منتظرش بودیم. وقتی آستینش را بالا زد از دیدن صحنه‌ای که روبرویمان بود متحیر و متاسف شدیم.

آثار سوختگی شدید ناشی از شکنجه روی آرنج دست راستش بود که باعث می‌شد نتواند به راحتی دستش را خم و راست کند. همسرم علت را از او پرسید. گفت: ساواک دید گوشت دستم زیاد است، کمی نازکش کرد! ...

منبع: کتاب خیابان تبریز (گذری بر زندگی و زمانه معلم شهید قدرت‌الله چگینی)

پوستر سالروز شهادت شهید «سلیمانی»

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده