اولین بار که وارد شدم کشتی گرفتم!
به گزارش نوید شاهد استان قزوین، رزمنده دکتر پرویز لطفی روایت میکند: سپاه الموت من را تقاضا داد آن موقع محمود درگاهی فرمانده سپاه الموت بود که چند روز بعد آقای احمد خطیبی جایگزین او شد.
چند روزی در سپاه الموت ماندم بعد از چند روز فهمیدند که من آموزشم کامل است. مسئول پایگاه بخشداری در معلم کلایه شدم. وارد آنجا که شدم دیدم همه اعضا گردنکش هستند و نگاه دیگری به من دارند. پرسیدند تو جدید آمدی؟
جواب دادم بله علی درگاهی نامی بود که گفت بیا با هم کشتی بگیریم زود باش. من تعجب کردم این چه رسمی است من از بسیج قزوین به سپاه الموت و پایگاه معلم کلایه آمدهام که بیایم با تو کشتی بگیرم که چه بشود؟!
دیدم نه اینها به هیچ صراطی مستقیم نیستند و پا در یک کفش دارند که باید با من کشتی بگیرند و لاغیر. دیدم چارهای نیست کشتی گرفتم و هر جور بود این بنده خدا رو زمین زدم و کشتی تمام شد. بلند شد و گفت باشد از این به بعد تو رئیسی کار تمام است!
در آنجا مستقر شدم در حالی که متعجب از این رسم عجیب تعیین مسئول پایگاه بودم که مجدداً جای من را تغییر دادند و به دفتر امامجمعه فرستادند. در آن زمان علیمیرزا کارگر که محافظ حاجآقا حسینی جمعه الموت بود دست تنها بود و قرار شد که من هم در کنار ایشان باهم محافظین دفتر و منزل امامجمعه الموت باشیم.
منبع: کتاب نگاهبان (خاطرات رزمنده و دکتر پرویز لطفی)