برای عملیات آماده شدیم!
به گزارش نوید شاهد استان قزوین، رزمنده «ولیالله محمدی» از خاطرات خود در هشت سال دفاع مقدس میگوید: عصر بود و نزدیک اذان که بچهها و فرماندههای گروهانها را توجیه کردیم و گفتیم که ما میخواهیم از جاده اهواز - خرمشهر عبور کنیم به سمت غرب و به سمت مرز برویم.
تقریباً بعضی جاها ۱۲ کیلومتر و بعضی جاها هم ۱۸ کیلومتر یا بیشتر و تا ۲۰ کیلومتری پیادهروی داشتیم. تیپ، ولیعصر (عج) عمل کرد و ما هم به دنبال آنها وارد عمل شدیم. رودرروی ما دشمن حدود چهل، پنجاه دقیقه اول را مقاومت کرد تا خط نشکند، اما خط را شکستیم. دیگر هیچکس نبود ما هم سرمان را انداختیم پایین و رفتیم تا روبهروی پاسگاه زید و مرز خودمان ایستادیم تا آنجا توجیه شده بودیم سه چهار روزی آنجا ماندیم، عقب نیامدیم و خط پدافندی منطقه را به ما دادند.
روز دوم خرداد در قرارگاه فتح، خیلی شلوغ بود. غلامعلی رشید توضیح میداد و محمدجعفر اسدی هم آمد، حرف زد و مأموریت ما را مشخص کرد. فرمانده یگانها هم که میآمدند بلند میشدند و صحبت میکردند بعد ما را معرفی کردند به فرمانده تیپ هفت، ولی عصر (عج) که فرماندهاش بچه آبادان بود.
اینها همه برای شنبه دوم خرداد است، اما عصر آن روز فرمانده تیپ باز ما را خواست و کاملاً با فرمانده گروهانهایشهای ما را توجیه کرد و با بچهها اطلاعات، تخریبچی، بیسیم و دیگران تبادل اخبار شد. بعد راه افتادیم و آمدیم پس از نماز مغرب و عشاء طوفان خیلی شدیدی شد و یک بارانی هم گرفت. خیلی هم حالت وحشتناکی داشت. طوفان بهحدی شدید بود که قوطیهای کنسرو را با خودش میبرد و تقتق صدا میکرد. هوا مقداری بعد از باران خنک و لطیف شد. آماده شدیم برای عملیات. به شکل ستونی به ما مأموریت داده بودند و جناح راست را ما باید تأمین میکردیم. بچهها را هم خیلی خوب توجیه کردیم و خیلی خوب پیش رفتی.
منبع: کتاب آقاولی (خاطرات، ولی الله محمدی)