نوید شاهد | فرهنگ ایثار و شهادت

برچسب ها - خاطره
خاطره‌‌ای از شهید «علی ترکمانی»
برادر شهید تعریف می‌کند: «اولین کسی بود که در روستا ماشین خرید و در آن زمان در جاده میناب-جاسک کار می‌کرد. بعضی مواقع در چابهار تعزیه‌خوانی می‌کرد. اخلاقش زبان‌زد همه‌ی مردم روستا بود.»
کد خبر: ۵۶۶۷۵۴   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۲/۰۱

خاطره‌‌ای از شهید «رضا پرور»
همسر شهید تعریف می‌کند: شهید مرتب به من می‌گفت «چند هفته‌ای است حالم مثل قبل نیست و حالت عادی خودم را ندارم، حس می‌کنم حالم خیلی خوب است.» انگار می‌دانست که قرار است یک اتفاق خاصی برایش بی‌افتد.
کد خبر: ۵۶۶۷۱۶   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۱/۲۹

«کارگاه آموزشی نویسندگان نوقلم» حوزه ایثار و شهادت به میزبانی استان «تهران» توسط معاونت فرهنگی بنیادشهید و امور ایثارگران تهران بزرگ در حال برگزاری است.
کد خبر: ۵۶۶۶۷۹   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۱/۲۹

پدر شهید «عباس جمال» نقل می‌کند: «گفت: «بابا! هر بدی ازم دیدین بگذرین، دلم نیومد اینو به مامان بگم. مادرش قرآن به دست ایستاده بود که عباس رد بشود. از در که خارج شد، به دلم گذشت عباس دیگر برنمی‌گردد.»
کد خبر: ۵۶۶۵۸۳   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۱/۲۷

به مناسبت روز ارتش منتشر می‌شود
شهید «حمید فتحی» از شهدای سرباز ارتش استان ایلام است که بیست و یکم شهریور ۱۳۸۶ در منطقه مرزی سومار در حین خدمت بر اثر برخورد با مین به جای مانده از جنگ تحمیلی به درجه رفیع شهادت نایل آمد. در ادامه تصاویر به یادگار مانده از این شهید والامقام در سالگرد شهادتش منتشر می‌شود.
کد خبر: ۵۶۶۵۷۶   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۱/۲۷

خاطره‌‌ای از شهید «عبدالله نجیب ایسینی»
برادر شهید تعریف می‌کند: «اخلاق بسیار خوبی داشت، هر کی که شهید را می‌دید فوراً شیفته اخلاقش می‌شد. یکبار من و شهید با اتوبوس به مشهد مقدس رفتیم، در طول مسیر سفر اینقدر رفتارش با بقیه خوب بود که با خیلی‌ها دوست شد و ارتباط دائمی پیدا کرد.»
کد خبر: ۵۶۶۵۷۱   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۱/۲۷

به مناسبت گرامیداشت روز ارتش؛
به مناسبت گرامیداشت روز ارتش جمهوری اسلامی، یادواره شهدای فروردین ماه قزوین و حومه و یادبود شهیدان امیر سپهبد علی صیاد شیرازی و سید مرتضی آوینی برگزار می‌شود.
کد خبر: ۵۶۶۵۶۷   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۱/۲۷

خاطره‌‌ای از شهید «محسن قنبری‌پور»
مادر شهید تعریف می‌کند: «بعضی مواقع که فرزندم پول توجیبی نداشت، مسیر مدرسه تا خانه را با پای پیاده می‌آمد که حدود دو الی سه ساعت طول می‌کشید تا به منزل برسد اما حاضر نبود از من پول توجیبی درخواست کند مبادا که من شرمنده او شوم.»
کد خبر: ۵۶۶۵۵۸   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۱/۲۷

خاطره‌‌ای از شهید «علی صادقی جغدری»
مادر شهید تعریف می‌کند: شهید بقیه را نهی از منکر می‌کرد و می‌گفت «ما باید نسبت به یکدیگر احساس مسئولیت کنیم، اگر شخصی مرتکب عمل خلاف شرع قرار گرفت به او تذکر بدهیم تا یاد خدا در دل‌ها پر رنگ شود و...»
کد خبر: ۵۶۶۵۲۸   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۱/۲۶

خاطره‌‌ای از شهید «محمدرضا ذاکری ننگی»
دوست شهید تعریف می‌کند: «محمدرضا نماد یک جوان مومن و فعال بود، همیشه لبخند زیبایی بر لبانش بود که زیبایی صورتش را دوچندان می‌کرد. همیشه در فعالیت‌های خانوادگی و مراسم‌های جمعی حضور فعالی داشت.»
کد خبر: ۵۶۶۵۱۵   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۱/۲۶

خاطره‌‌ای از شهید «غازی بوفرهان»
برادر شهید تعریف می‌کند: «برادرم علاقه خاصی به عزاداری حضرت اباعبدالله الحسین (ع) داشت و به من می‌گفت امام حسین‌ (ع) چه کشیده که اینقدر بین جهانیان شخص بزرگی شده است. واقعا آدم‌های بزرگ خیلی سختی کشیده‌اند...»
کد خبر: ۵۶۶۴۶۵   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۱/۲۵

خاطره‌‌ای از شهید «منصور اسفندی»
خواهر شهید تعریف می‌کند: برای برگزاری هر چه بهتر مراسم خیلی دغدغه داشتیم. شب در عالم خواب شهید به خوابم آمد و گفت «از چه نگران هستید؟ ما تمام کارهایتان را انجام دادیم...».
کد خبر: ۵۶۶۴۵۷   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۱/۲۵

مادر شهید «محمد احمدی آسوری» می‌گوید: پدرش گفت: چون تو سرباز بودی دیگر نباید به جبهه بروی اما پسرم در جواب گفت: من حسین زمانم را تنها نمی‌گذارم. عشق او به امام زیاد بود.
کد خبر: ۵۶۶۴۱۳   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۱/۲۲

خاطره‌‌ای درباره شهید «حسین ذاکری باغگلانی»
پدر شهید تعریف می‌کند: «وقتی که پشت تیربار می‌رفت امان از دشمن می‌گرفت و خاکریز دشمن را با گلوله‌های سربی به خاک و خون می‌کشید. دشمن پنداشته بود که چگونه می‌تواند این تیربارچی را از پای در آورد که...»
کد خبر: ۵۶۶۳۶۶   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۱/۲۱

خاطره‌‌ای درباره شهید «احمد دیداری»
همرزم شهید تعریف می‌کند: «آری، احمد تنها در آن کانال ماند و نزدیک به 18 سال در زیر نور ماه، شب‌ها تنهای تنها به ستاره‌ها نگاه می‌کرد. فقط پلاک احمد گواهی می‌داد که او احمد دیداری است، وگرنه چند تکه استخوان نمی‌تواند احمد ما را شرح دهد.»
کد خبر: ۵۶۶۲۴۶   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۱/۱۹

خاطره‌‌ای از شهید «عوض عامری سیاهویی»
دوست شهید تعریف می‌کند: «تمام سربازان امام که در سال 1342 در گهواره بودند جوانانی رشید شدند و جان خود را در طبق اخلاص گذاشتند و آماده جان فشانی در راه امام خود شدند. یکی از آن سربازان کوچک در روستای درگز به دنیا آمد.»
کد خبر: ۵۶۶۱۹۲   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۱/۱۸

خواهر شهید «ناصر کریمی» می‌گوید: ایشان عاشق جبهه‌های جنگ بود زمانی که به مرخصی می‌آمد، بعد از گذشت چند روز می گفت دلم برای جبهه تنگ شده است.
کد خبر: ۵۶۶۰۸۰   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۱/۱۵

خاطره‌‌ای از شهید «مراد روشنی»
مادر شهید تعریف می‌کند: «در نبود پدر، کارهای خانه بر عهده او بود. وقتی مرخصی‌اش تمام می‌شد دوباره به جبهه برمی‌گشت. خبر شهادتش را یکی از همسایه‌ها آورد، با شنیدن این خبر...»
کد خبر: ۵۶۶۰۱۱   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۱/۱۴

قسمت نخست خاطرات شهید «سید محمدرضا احمدپناهی»
مادر شهید «سید محمدرضا احمدپناهی» نقل می‌کند: «گفتم: نکنه به خاطر چشم‌و‌هم‌چشمی با دوستات می‌خوای بری؟ گفت: این چه حرفیه مادر؟ مگه جبهه کفش و کلاهه؟ خستگی داره، گرسنگی و تشنگی داره، این راه رو خودم انتخاب کردم.»
کد خبر: ۵۶۶۰۰۵   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۱/۱۴

مراسم جزءخوانی قرآن‌کریم در جوار گلزار مطهر شهدای شهر الوند برگزار شد.
کد خبر: ۵۶۵۹۹۰   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۱/۱۴