همه فرار میکردند ولی او قدم میزد!
شنبه, ۲۶ بهمن ۱۳۹۸ ساعت ۱۴:۰۸
در آن موقعیت حساس که همه از خیابانها فرار میکردند تا مورد ضرب و شتم قرار نگیرند، او با دقت قدم میزد و در صدد شناسایی نیروهای رژیم بود... ادامه این خاطره از همسر شهید « علیاصغر جمشیدی» را در پایگاه اطلاعرسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.
به گزارش نوید شاهد استان قزوین، شهید علیاصغر جمشیدی، چهاردهم اردیبهشت ۱۳۳۰ در شهر قزوین به دنیا آمد، پدرش حسین (فوت۱۳۵۸) و مادرش زهرا نام داشت، تا پایان دوره کارشناسی در رشته آمار درس خواند، مدیر مدرسه بود، سال ۱۳۵۷ ازدواج کرد و صاحب یک دختر شد. این شهید بزرگوار از سوی بسیج در جبهه حضور یافت، پانزدهم مهر ۱۳۵۹ در سرپلذهاب توسط نیروهای عراقی بر اثر اصابت ترکش خمپاره به شهادت رسید و مزار او در امامزاده حسین(ع) زادگاهش واقع است.
مهری گلنار، همسر شهید علیاصغر جمشیدی:در جریان انقلاب اسلامی در سال ۵۷، عوامل ساواک که همه جا پراکنده بودند، چندین بار قصد دستگیری شهید علیاصغر جمشیدی را داشتند و با نامههای تهدیدآمیز از سوی سازمان آموزش و پرورش قصد داشتند او را که معلمی دلسوز در نقاط محروم بود، از مبارزه باز دارند.
ولی همسرم ضمن حضور در تمامی راهپیماییها، همواره به هدایت دانشآموزان میپرداخت و هیچگاه در کارش احساس خستگی نمیکرد.
بعد از پیروزی انقلاب، با اعتقاد بر اینکه «هر کس برای خدا زندگی کند، مردنش نیز در راه خدا خواهد بود»، هر گاه از شهید و شهادت صحبت میشد شدیداً منقلب شده و آرزوی شهادت میکرد.
علی اصغر، علاقه زیادی به امام داشت و او را عاشقانه میپرستید، هرگاه تصویر امام بر روی صفحه تلویزیون ظاهر میشد، صورت ایشان را میبوسید و غرق در شادی میشد.
روزی که نیروهای رژیم پهلوی در دی ماه سال ۱۳۵۷ به قزوین حمله کردند، من و ایشان در خیابان بودیم، در آن موقعیت حساس که همه از خیابانها میگریختند تا مورد ضرب و شتم قرار نگیرند، او با دقت قدم میزد و در صدد شناسایی نیروهای رژیم بود که مردم را مورد ضرب و شتم قرار میدادند.
و میگفت: باید آنان را شناسایی کرد تا بعد از پیروزی انقلاب نگذاریم با ادامه فعالیتهایشان، به انقلاب اسلامی ضربه وارد نمایند.
منبع: بنیاد شهید و امور ایثارگران استان قزوین
نظر شما