کتاب "بدرقه باران"، زندگینامه داستانی شهید "برجی" چاپ و روانه بازار شد
شنبه, ۱۲ مهر ۱۳۹۹ ساعت ۱۰:۲۹
نوید شاهد - کتاب "بدرقه باران"، زندگینامه داستانی شهید "محمدعلی برجی" چاپ و روانه بازار شد.
فاطمه برجی فرزند شهید محمدعلی برجی در گفتوگو با خبرنگار نوید شاهد استان قزوین گفت: کتاب "بدرقه باران"، زندگینامه داستانی شهید "محمدعلی برجی" چاپ و روانه بازار شد.
نویسنده کتاب بدرقه باران افزود: در این کتاب، همسر شهید "محمدعلی برجی" به صورت داستان زندگینامه این شهید بزرگوار را روایت میکند.
وی ادامه داد: کتاب فوق با یک هزار نسخه و 237 صفحه در دو بخش از زبان همسر شهید محمدعلی برجی و فرزندان این شهید بزرگوار توسط ناشر صریر و به همت اداره کل حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس استان قزوین منتشر شده است.
برجی گفت: در تدوین این کتاب با دوستان، بستگان و همرزمان شهید برجی مصاحبه شده تا هر آنچه از شهید در ذهن به یاد دارند، را بازگو کنند.
دختر شهید برجی افزود: با جمعآوری مصاحبهها و هر آنچه همسر این شهید بزرگوار به یاد دارد، از زبان همسرش به صورت داستان در بخش نخست این کتاب روایت میشود.
برجی گفت: ثبت و ضبط خاطرات شهید برجی، شناساندن سیره و منش شهدا به آحاد جامعه بویژه جوانان، یادآوری زندگینامه شهید در ذهن دوستان و بستگان از مهمترین اهداف من در نوشتن این کتاب بوده است.
نویسنده کتاب بدرقه باران افزود: کتاب بدرقه باران جذاب، متنوع و خواندنی بوده و حتی صحنههای غمانگیز آن با روایت داستانی خوشایندی نگاشته شده است.
وی گفت: چاپ کتاب بدرقه باران مورد استقبال خوانندگان قرار گرفته و تاثیر فراوانی در معرفی سیره شهدا به آحاد جامعه داشته و همین موجب شده تا جرقهای در ذهنم برای نوشتن کتاب دوم زده شود ولی هنوز تصمیم نگرفتم که چه کتابی را بنویسم.
برجی با اشاره به بخشی از خاطرات همسر شهید برجی گفت: در این کتاب آمده است:«... محمد ناراحتی من را که میدید، برای دلداریام با شوخی و خنده میگفت: نگران چی هستی؟ بادمجان بم آفت ندارد.
در چنین مواقعی و در روزهایی که محمد در جبهه بود، تنها سنگصبور، مونس و همدم من، امامزاده ابراهیم(ع) از نوادگان امیرالمومنین(ع) در نزدیکی منزلمان بود. تا دلم میگرفت وضو گرفته و چادر رنگیام را روی سرم میانداختم و به طرف امامزاده میرفتم. نماز میخواندم و رو به ضریح دست به دعا برداشته و برای سلامتی و پیروزی همه رزمندهها و برای اینکه همسرم صحیح و سالم برگردد، نذر و نیاز میکردم.
گاهی که این نذرها راادا میکردم، محمد به شوخی میگفت: خانم فکر کنم تا این جنگ به پایان برسد، شما تمام دارو ندارمان را نذر امامزاده ابراهیم(ع) کنی ...»
گفتنی است محمدعلی برجی در روستای ناصرآباد از توابع شهر قزوین به دنیا آمد، پدرش یوسف (فوت۱۳۴۸) کشاورز بود و مادرش رقیه نام داشت، تا اول راهنمایی درس خواند، سال ۱۳۵۱ ازدواج کرد و صاحب چهار پسر و دو دختر شد.
این شهید بزرگوار به عنوان پاسدار در جبهه حضور یافت، با سمت معاون فرمانده گروهان در خرمشهر بر اثر اصابت ترکش به سر شهید شد و مزار او در گلزار شهدای شهر زادگاهش واقع است.
نظر شما