خاطرات / بوتههای گل رز!
به گزارش نوید شاهد استان قزوین، ارسلان رضایی از خاطرات خود میگوید: در یکی از روزهای بهاری در ماه زیبای اردیبهشت ماه سال ۸۸ در حین گشتزنی در حوزه استحفاظی، بوی خوشی که با شمیمم دلنواز بهاری همراه شده بود توجه من را به خود جلب کرد؛ که با کنجکاوی به طرف بوی خوش رفتم و ۴ بوته گل رز وحشی را مشاهده کردم که با فاصله نزدیک به هم روییده بودند در میان این بوتهها بوی خوش و شمیمم دلنواز بیشتر مشام را نوازش میداد.
در ادامه جستجو و گشتزنی بقایای سنگری که متعلق به دوران هشت سال دفاع مقدس بود را دیدیم. تعدادی فشنگ فرسوده و وسایل شخصی از قبیل پوتین و؛ و استخوانهای ۲ شهید در سنگر بود.
بلافاصله به مبادی ذیربط گزارش شد و پس از حضور آنان مشخص شد سر این دو شهید از بدنشان جدا گردیده و همچون سرور و سالار شهیدان کربلا حضرت حسینبنعلی (ع) بی سر به دیار معبود شتافتهاند و به فیض عظیم شهادت نایل آمدهاند.
به راستی که شهیدان عند ربهم یرزقونند، ضمنا مشخص گردید این دو شهید از بسیجیان کم سن و سال بوده و برای دفاع از این آب و خاک عازم جبهههای نبرد حق علیه باطل شدهاند.
نکته دیگری که بنده را به فکر و تامل فرو برد این بود که در منطقهای که این گونههای گیاهی نمیروید رویش این بوتههای گل رز که همچون انگشتری که دو نگین (شهید) را در میان گرفتهاند چشمنوازی میکرد و نشانهای برای یافتن دو شهید گمنام دفاع مقدس ملت شهیدپرور ایران اسلامی در برابر قدرتهای استکباری بودند.
منبع: کتاب اول خاکریز (گزیده خاطرات دفاع مقدس استان قزوین)