در آخرین دیدار با شهید "پرویز" فقط گریه میکردم
پنجشنبه, ۱۶ ارديبهشت ۱۴۰۰ ساعت ۱۳:۲۳
نوید شاهد - «نمیدانم چرا به دلم افتاده بود که این آخرین دیدار است. من فقط گریه میکردم، هنوز وسایلمان را در منزل جدید مرتب نکرده بودیم. هر چی او میگفت گریه نکن، نمیتوانستم خودم را نگه دارم ...» ادامه این خاطره از زبان همسر فرمانده گردان قدس شهید "مسعود پرویز" را در پایگاه اطلاعرسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.
به گزارش نوید شاهد استان قزوین، شهید مسعود پرویز، هشتم دی ماه سال ۱۳۳۱ در شهر قزوین به دنیا آمد. پدرش محمدباقر، در کارخانه کار میکرد و مادرش رقیه نام داشت، تا پایان دوره متوسطه درس خواند و دیپلم گرفت و سال ۱۳۶۰ ازدواج کرد. این شهید بزرگوار به عنوان پاسدار در جبهه حضور یافت، بیست و هفتم تیر ماه سال ۱۳۶۱ با سمت فرمانده گردان از لشکر ۲۵ قدس در شلمچه بر اثر اصابت ترکش به قلب شهید شد. مزار او در گلزار شهدای زادگاهش قرار دارد. برادرش محمدمحسن نیز به شهادت رسیده است.
در آخرین دیدار با شهید "پرویز" فقط گریه میکردم
همسر شهید مسعود پرویز روایت میکند: من فقط یک بار عصبانی شدن ایشان را دیدم آن هم در آخرین شبی که فردایش عازم جبهه بود. نمیدانم چرا به دلم افتاده بود که این آخرین دیدار است.
من فقط گریه میکردم، هنوز وسایلمان را در منزل جدید مرتب نکرده بودیم. هر چی او میگفت گریه نکن، نمیتوانستم خودم را نگه دارم. هر کاری کرد تا بتواند گریه مرا آرام کند نتوانست.
ناراحت شد بلند شد که لباسش را بپوشد و از خانه بیرون برود من هم دست خودم نبود. گفتم میخواهم پیش خودت گریه کنم، میخواهم بعد از شهادتت گریه نکنم که دشمن شاد شود.
انگار خود او هم میدانست که این سفر آخر است. گفت میخواهم چیزی به تو بگویم، در وصیتنامهاش نوشتهام که بعد از من ازدواج کنی. من نمیخواهم بعد از خودم کسی را در رنج و عذاب نگه دارم.
اگر چه این صحبت برای من سخت است، ولی چه کنم این خواست خداوند است، ولی من قول میدهم که اگر خدا ما را لایق بداند در بهشت منتظرت باشم.
منبع: کتاب سفر عشق (مجموعه خاطرات و زندگینامه سردار شهید مسعود پرویز)
نظر شما