برگی از خاطرات؛
«هنگام خداحافظی، به من که در آن زمان مسئولیت پشتیبانی پایگاه را به عهده داشتم سفارش کردند که از وضع آن‌ها غافل نباشم و مبلغی را که به عنوان کمک به کارگران می‌دهم یادداشت کنم تا در فرصت مناسب به بنده بپردازند ...» ادامه این خاطره از سرلشکر خلبان شهید «عباس بابایی» را در پایگاه اطلاع‌رسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.

از وضع کارگران غافل نبود!
به گزارش نوید شاهد استان قزوین، سرلشکر خلبان شهید «عباس بابایی»، چهارم آذرماه ۱۳۲۹ در شهر قزوین به دنیا آمد، پدرش اسماعیل و مادرش فاطمه نام داشت، تا پایان دوره کارشناسی در رشته علوم و فنون نظامی درس خواند، سرلشکر خلبان بود، سال ۱۳۵۳ ازدواج کرد و صاحب دو پسر و یک دختر شد. این شهید بزرگوار پانزدهم مرداد ۱۳۶۶ با سمت فرمانده اطلاعات ـ عملیات در سردشت توسط نیرو‌های عراقی هنگام پرواز بر اثر اصابت گلوله ضدهوایی به گردن، سینه و دست شهید شد و مزار او در گلزار شهدای زادگاهش واقع است.

از وضع کارگران غافل نبود!

سرهنگ ولی‌الله کلاتی از همرزمان شهید سرلشگر عباس بابایی روایت می‌کند: در آذرماه ۱۳۶۲ سرهنگ بابایی که تا آن زمان پست فرماندهی پایگاه اصفهان را عهده‌دار بودند، به سمت معاونت عملیات نیروی هوایی منصوب شدند و به همین خاطر به تهران انتقال یافتند. ایشان در زمان تصدی فرماندهی پایگاه، به کارگران کمک و مساعدت فراوان می‌کردند.


هنگام خداحافظی، به من، که در آن زمان مسئولیت پشتیبانی پایگاه را به عهدا داشتم، سفارش کردند که از وضع آن‌ها غافل نباشم و مبلغی را که به عنوان کمک به کارگران می‌دهم یادداشت کنم تا در فرصت مناسب به بنده بپردازند. از آن پس هر وقت از تهران به بنده تلفن می‌کردند، می‌گفتند به سروان کلاتی بفرمائید مشت علی نقی با شما کار دارد.

مشت علی نقی نام یکی از کارگران پایگاه بود و ایشان هر بار نام یکی از کارگران را می‌گفتند. این موضوع برای من معمایی شده بود، تا اینکه در یکی از دیدار‌هایی که با ایشان داشتم، موضوع را مطرح کردم. ایشان در جواب گفتند: من می‌خواهم ببینم که اگر کارگران پایگاه هم با شما کار داشته باشند شما جوابشان را می‌دهید یا اینکه هر که درجه‌اش بالا باشد و پست مناسب‌تری داشته باشد جواب تلفن را می‌دهید.

منبع: کتاب پرواز تا بی‌نهایت

پوستر سالروز شهادت شهید «سلیمانی»

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده