نماز شکر میخواند
به گزارش نوید شاهد استان قزوین، سرلشکر خلبان شهید «عباس بابایی»، چهارم آذرماه سال ۱۳۲۹ در شهر قزوین به دنیا آمد، پدرش اسماعیل و مادرش فاطمه نام داشت، تا پایان دوره کارشناسی در رشته علوم و فنون نظامی درس خواند، سرلشکر خلبان بود، سال ۱۳۵۳ ازدواج کرد و صاحب دو پسر و یک دختر شد. این شهید بزرگوار پانزدهم مرداد سال ۱۳۶۶ با سمت فرمانده اطلاعات ـ عملیات در سردشت توسط نیروهای عراقی هنگام پرواز بر اثر اصابت گلوله ضدهوایی به گردن، سینه و دست شهید شد و مزار او در گلزار شهدای زادگاهش واقع است.
نماز شکر میخواند
اقدس بابایی خواهر سرلشکر خلبان شهید عباس بابایی روایت میکند: پدرم، مرحوم حاج اسماعیل بابایی، باغ کوچک انگوری در شهرستان قزوین داشت، یک روز جهت برداشت محصول باغ، همراه خانواده به باغ رفته بودیم عباس که در آن روزها نوجوانی بیش نبود، با مشاهده خوشه انگور که بر روی ساقه یکی از تاکها خودنمایی میکرد، از پدرم خواست تا لحظهای خوشه انگور را از ساقهاش جدا نکند در حالی که همه از خواسته او شگفت زده شده بودیم، بیدرنگ رفت، وضو گرفت و دو رکعت نماز شکر به جا آورد.
پس از لحظهای به آرامی آن خوشه را چید و در سبد گذاشت او به هنگام جدا کردن انگور از ساقهاش به ما گفت ـ نگاه کنید! خداوند چقدر زیبا و دیدنی دانههای انگور را در کنار هم قرار داده است! بوته انگوری که در زمستان خشک به نظر میرسد در فصل بهار چهرهای سبز و شاداب به خود میگیرد و میوه آن به این زیبایی رنگآمیزی میشود اینجاست که باید به عظمت و قدرت خداوند بیهمتا پی برد.
این عادت عباس بود که هنگام خوردن انواع میوهها آنها را به دقت نگاه میکرد و برای این کارش توجیه زیبایی داشت او میگفت ـ ببینید؛ میوهها انواع گوناگونی دارند؛ ترش، شیرین، تلخ و هر یک خاصیتهایی برای انسان دارند که هنوز بشر از درک همه آنها ناتوان است پس ما باید بر روی نعمتهای الهی به طور عمیق فکر کنیم و از آنها سطحی نگذریم.
منبع: کتاب پرواز تا بینهایت