نوید شاهد | فرهنگ ایثار و شهادت

برچسب ها - خاطرات داد
گفتگوی تصویری با همسر شهید «کیانوش کرمی»؛
همسر شهید «کیانوش کرمی»، در بخشی از خاطراتش می گوید: وقتی تلفنی با شهید صحبت می کردیم و از جبهه از او سوال می کردیم جواب می داد حال و هوای اینجا قابل تفسیر نیست انگار خداوند شهید را صدا زده بود.
کد خبر: ۵۴۲۶۴۴   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۸/۰۹

«ضریح عکس‌ها» عنوان کتابی است که خاطرات، سیره و سبک زندگی برادران شهید «محمد و حسین شبان پور آرانی» را روایت می‌کند.
کد خبر: ۵۴۲۶۴۲   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۸/۰۹

«پاییز سال ۹۳ هر دو دانشگاه می‌رفتیم. معمولاً عصر‌ها بود پشت کامپیوتر می‌نشست و به دنبال مقاله و تحقیق و کار‌های دانشگاهش بود. نیم ساعتی بود که حمید پشت سیستم نشسته بود. داخل اتاق رفتم و کمی اذیتش کردم ...» ادامه این خاطره از همسر شهید دانشجو و مدافع حرم «حمید سیاه‌کالی‌مرادی» را در پایگاه اطلاع‌رسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.
کد خبر: ۵۴۲۶۴۰   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۸/۰۹

گفتگوی تصویری با همسر شهید «خدا مراد قادری»؛
همسر شهید «خدا مراد قادری»، در بخشی از بیان خاطرات می گوید: همسرم بسیار با دین و ایمان بود. کشاورز بود که به دستور امام خمینی برای دفاع از وطن برخاست و از هیچ تلاشی دریغ نکرد.
کد خبر: ۵۴۲۶۱۸   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۸/۰۹

«آسمان، آبی تر» مجموعه کلیپ های مصاحبه با والدین شهدا و آزادگان و جانبازان دفاع مقدس استان یزد می باشد. این برنامه در استودیو بنیاد شهید و امور ایثارگران با همکاری صدا و سیمای مرکز استان ضبط و پس از تدوین از شبکه استانی یزد پخش می شود. این قسمت از "آسمان، آبی‌تر" با آزاده و جانباز سرافراز «عزیزالله دشتی» به مصاحبه پرداخته است. جانباز سرافراز چنین می گوید: «ورود به بغداد همراه با پذیرایی در تونل وحشت بود.» نوید شاهد شما را به دیدن این مصاحبه دعوت می کند.
کد خبر: ۵۴۲۶۱۱   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۸/۰۹

خاطرات شفاهی والدین شهدا؛
اکبر مردانی از شهدای دانش آموز استان ایلام است که آذرماه 1359 در بمباران هوایی مناطق مسکونی توسط دشمن به درجه رفیع شهادت نایل آمد. مادر گرانقدر شهید مردانی می گوید: الان که دوست های پسرم را می بینم و جایگاهی دارند و باری از دوش مردم بر می دارند خوشحال می شوم، آنها هم اکبرم هستند.
کد خبر: ۵۴۲۶۰۸   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۸/۰۹

شهید تیمور ضیایی از شهدای کردستان است که در فروردین ماه سال ۱۳۳۳ در شهر سریش آباد به دنیا آمد و پس از سال‌ها مجاهدت در آبان ماه سال ۱۳۵۹ حین درگیری با ارتش بعث عراق در جبهه «کنجان چم» به شهادت رسید.
کد خبر: ۵۴۲۶۰۴   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۸/۰۹

خاطرات شفاهی مادران شهدا
مادر شهید «رحمان کثیری» بیان می‌کند: «رحمان خیلی تلاش کرد تا من و پدرش را راضی کند که به جبهه برود، چون نوجوان بود و درسش هم خوب بود، ما دوست داشتیم درس بخواند، ولی او شور و شوق زیادی داشت تا اینکه من و پدرش را راضی کرد تا به جبهه برود. یادم می‌آید که برای رفتن به جبهه از طرف مدرسه اعزام شد و پس از مدتی حضور در جبهه به شهادت رسید.» در ادامه مصاحبه تصویری با مادر این شهید گرانقدر را می‌بینید.
کد خبر: ۵۴۲۵۷۳   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۸/۰۸

گفتگوی تصویری با همسر شهید «هوشنگ سیاه کمری»؛
همسر شهید «هوشنگ سیاه کمری» در بخشی از بیان خاطراتش می‌گوید: هر وقت می‌خواست به جبهه برود به او می گفتم اگر تو بروی من با بچه ها تنها می‌مانیم در جواب می‌گفت من باید بروم حفظ دین اسلام از وظایف من است.
کد خبر: ۵۴۲۵۶۸   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۸/۰۸

«برادرم خیلی شوخ‌طبع بود یادم می‌آید روزی زنگ خانه ما به صدا درآمد محمود بعد از بازکردن در منزل با صدای بلند مادرم را خطاب کرد و گفت آش! مادرم که مشغول کار بود گفت آش نذری آورده‌اند خوب بگیر و بیا ...» ادامه این خاطره از شهید دانش‌آموز «محمود مافی» را در پایگاه اطلاع‌رسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.
کد خبر: ۵۴۲۵۵۷   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۸/۰۸

روایت زندگی «سعید گلاب بخش» از زبان برادرش؛
برادر شهید «سعید گلاب بخش» در روایتی از این شهید گفت: همیشه سعید قبل از هر عملیات وارد خاک عراق می شد و یکی از مکانهای مهم دشمن را منهدم می کرد.
کد خبر: ۵۴۲۵۲۷   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۸/۰۷

آزاده و جانباز سرافراز علی اکبر دهقانی؛
«آسمان، آبی تر» مجموعه کلیپ های مصاحبه با والدین شهدا و آزادگان و جانبازان دفاع مقدس استان یزد می باشد. این برنامه در استودیو بنیاد شهید و امور ایثارگران با همکاری صدا و سیمای مرکز استان ضبط و پس از تدوین از شبکه استانی یزد پخش می شود. این قسمت از "آسمان، آبی‌تر" با آزاده و جانباز سرافراز «علی اکبر دهقانی» به مصاحبه پرداخته است. جانباز سرافراز چنین می گوید: «روزهای سخت اسارت/ از دوش آب سرد تا شکنجه با کابل و شوک الکتریکی» نوید شاهد شما را به دیدن این مصاحبه دعوت می کند.
کد خبر: ۵۴۲۵۱۴   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۸/۱۵

برای اولین بار دیدم، حمید گریه کرد طوری که اشک‌هایش روی صورتش کاملاً جاری شد، علت را جویا شدم و حمید هم در حالی که اشک‌هایش را از صورتش پاک و ناراحتی‌اش را از این بابت بیان می‌کرد. جنگ تمام شد و من به آرزویم نرسیدم ...» ادامه این خاطره از خواهر شهید «حمید قزوینی» را در پایگاه اطلاع‌رسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.
کد خبر: ۵۴۲۴۷۶   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۸/۰۷

خاطرات شفاهی مادران شهدا
شهربانو زین الدین مادر شهید «حسین زین الدین» روایت می‌کند: «یادم می آید در ماه مبارک رمضان به جبهه رفت و به شهادت رسید. پدرش یک ماه در جبهه کردستان دنبال پیکرش گشت، اما اثری از او پیدا نکرد و همچنان پیکر فرزندم به دست ما نرسیده است.» در ادامه مصاحبه تصویری با مادر این شهید گرانقدر را می‌بینید.
کد خبر: ۵۴۲۴۷۲   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۸/۰۷

آزاده و جانباز سرافراز؛
«آسمان، آبی تر» مجموعه کلیپ های مصاحبه با والدین شهدا و آزادگان و جانبازان دفاع مقدس استان یزد می باشد. این برنامه در استودیو بنیاد شهید و امور ایثارگران با همکاری صدا و سیمای مرکز استان ضبط و پس از تدوین از شبکه استانی یزد پخش می شود. این قسمت از "آسمان، آبی‌تر" با آزاده و جانباز 70 درصد سرافراز «علی محمد صادقیان» به مصاحبه پرداخته است. جانباز سرافراز چنین می گوید: «هفت گلوله به سرم خورد، توفیق شهادت نداشتم» نوید شاهد شما را به دیدن این مصاحبه دعوت می کند.
کد خبر: ۵۴۲۴۱۵   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۸/۰۵

خاطره‌ای از شهید بهمن امیری «15»
شهيد «بهمن اميری» در دفتر خاطرات خود می‌نویسد: «از روی پل شناوری که توسط برادران مبارز جهادگر زده شده است گذشته ايم. ساختمان سالم به چشم نمی خورد اسکلت‌ ساختمان‌ها تبديل به خاکريز شده و...» متن کامل خاطره پانزدهم این شهید گرانقدر را در نوید شاهد بخوانید.
کد خبر: ۵۴۲۳۸۸   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۸/۱۴

خاطره‌ای از شهید بهمن امیری «14»
شهيد «بهمن اميری» در دفتر خاطرات خود می‌نویسد: « سکوتی مرگبار بر شهر حکم‌فرما بود. خبر از هيچ چيز نبود. تنها خرابی چيز ديگر نظر انسان را جلب نمی‌کرد...» متن کامل خاطره چهاردهم این شهید گرانقدر را در نوید شاهد بخوانید.
کد خبر: ۵۴۲۳۸۷   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۸/۱۲

خاطره‌ای از شهید بهمن امیری «13»
شهيد «بهمن اميری» در دفتر خاطرات خود می‌نویسد: «بعد از گذشتن از چند شهرک دارالخوئين گذشتيم. به نزديکی آبادان رسيديم. ناگهان منورها پيدا شدند...» متن کامل قسمت سیزدهم خاطره خودنوشت این شهید گرانقدر را در نوید شاهد بخوانید.
کد خبر: ۵۴۲۳۸۵   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۸/۱۱

قسمت «12»
شهيد «بهمن اميری» در دفتر خاطرات خود می‌نویسد: «دنبال روزنامه گشتم و يک کيهان پيدا کردم، خبری از نتايج قبولی دانشگاه نبود و ناراحت شدم و پيش خودم گفتم ...» متن کامل قسمت دوازدهم خاطره خودنوشت این شهید گرانقدر را در نوید شاهد بخوانید.
کد خبر: ۵۴۲۳۸۴   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۸/۱۰

خاطره ای از شهید بهمن امیری قسمت «11»
شهيد «بهمن اميری» در دفتر خاطرات خود می‌نویسد: « شب خواب ديدم و آرزویی که داشتم در آخر محقق می‌شود. يک کسی اين نويد را به من داد که به نظرم چهره بشاش و نورانی داشت...» متن کامل قسمت یازدهم خاطره خودنوشت این شهید گرانقدر را در نوید شاهد بخوانید.
کد خبر: ۵۴۲۳۸۲   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۸/۰۹