یک شب به یکی از دوستانش سفارش می کند که مرا ساعت یک و نیم بیدار کن وقتی او را ساعت 2 بیدار می کنند، تحمل نیم ساعت دیرتر را نداشت...
کد خبر: ۳۹۷۱۷۶ تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۱۱/۱۶
خاطراتی از سردار شهید محمد کاظم شوکت پور
راستش دلم بدجوری برای فاطمه ام تنگ شده! خیلی وقته او را ندیده ام!
کد خبر: ۳۹۷۰۷۲ تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۱۱/۱۶
آن روز هم مثل روزهای دیگر غسل شهادت کرد، وضو گرفت و آماده رفتن به راهپیمایی شد.
کد خبر: ۳۹۷۰۴۴ تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۱۱/۱۴
خاطرات شهدا از دوران انقلاب(1)
احمد بدون هیچ ترس و واهمه ای وارد اتاق مخصوص مدیر کل شد، به روی میز رفت، عکس شاه را از دیوار جدا کرد و با عصبا نیت آن را بر زمین زد.
کد خبر: ۳۹۶۸۶۹ تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۱۱/۱۲
فجرآفرینان گیلان:
شهید حسن جمراد در زمان کوتاه پدر بودنش به فرزندانش آموخت که از خودنمایی و استفاده از اشیای گرانبها بپرهیزند تا قلب مردم فقیر نشکند. لباس عید را در روز اول مدرسه پس از تعطیلات نپوشند تا کودکانی که خانوادههایشان قادر به خرید نیستند رنج نبرند و پیوسته مهربان و بخشنده باشند
کد خبر: ۳۹۶۷۴۵ تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۱۱/۱۰
شهدای انقلاب
شهید مهدی اسماعیلی هفتم دیماه سال یکهزار و سیصدو سی و هفت در شهر تهران دیده به جهان گشود. وی تحصیلات خود را در رشته برق در دانشکده علم و صنعت ایران ادامه داد و بیست و یکم بهمن ماه سال 57 توسط نیرو های ضد انقلاب به شهادت رسید.
کد خبر: ۳۹۶۶۶۵ تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۱۱/۰۹
شهدای انقلاب
شهید حسین اسماعیل زاده مقدم در سال یکهزار و سیصدو سی و چهار متولد شد و بیست و چهارم بهمن ماه سال 57 توسط حمله مزدوران شاه مجروح و در میدان حر شهر تهران به شهادت رسید.
هم اکنون پیکر پاک شهید در فطعه 21 بهشت زهرا(س) بهآرمیده است.
کد خبر: ۳۹۶۶۶۱ تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۱۱/۰۹
خاطراتی زیبا از شهید مصطفی بخشی غلامی
نباید کینه ی کسی رو به دل داشته باشیم. خدا بخشنده و مهربونه، ما که بنده اش هستیم چرا این طور نباشیم؟
کد خبر: ۳۹۶۵۹۴ تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۱۱/۰۷
خاطره ای از شهید مرتضی جاویدی «2»
در تمام دورانی که همراه رزمندگان و فرماندهان دفاع مقدس خدمت حضرت امام می رسیدم ، فقط یک بار دیدم امام رزمنده ای را در آغوش گرفت و پیشانی اش را بوسید، و آن کسی نبود جز مرتضی جاویدی یا همان «اشلو» ی معروف ( شهید صیاد شیرازی)
کد خبر: ۳۹۶۵۷۷ تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۱۱/۰۶
خاطرات شهید قاسم میرحسینی؛
تمام نیروها را در میدانگاهی جمع کرد، جلوی روی جمعیت ایستاد و شروع به صحبت کرد. "ما وارث انبیاء هستیم، ما پرچم تعهد بر دوش گرفتهایم و ذکر شهادت بر لب داریم و در پی قافله روانیم.
کد خبر: ۳۹۶۴۳۷ تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۱۱/۰۴
خاطرات پرستوها
خاطرات شهید علی بخت شکوهی
کد خبر: ۳۹۶۳۵۱ تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۱۱/۰۳
خاطرات پرستوهای پرکشیده
. به ورزش کونگ فو علاقه زیادی داشت و هر وقت فرصتی پیدا می کرد به این ورزش می پرداخت و تا خط 5 رفته بود. خلاصه پسر خیلی خوبی بود و من از او بسیار راضی بودم
کد خبر: ۳۹۶۳۴۷ تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۱۱/۰۳
پاسداشت شهدای مدافع حرم (21)
آنچه در زیر می خونید روایت مادر شهید مدافع حرم «ابوالفضل شیروانیان» از کودکی تا شهادت فرزندش است که به صورت بسیار خلاصه از کتاب یک تیر و چهارده نشان بیان شده: وقتی ابوالفضل به دنیا آمد شوهرم در عرفات بود.
کد خبر: ۳۹۶۳۱۰ تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۱۱/۰۲
خاطرات شهید:
خاطرات شهید والامقام فیروز مددی از زبان مادرش از روستای آلانق
کد خبر: ۳۹۶۱۶۷ تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۱۰/۲۹
خاطرات شفاهی شهدای گمنام (17)
نامش سعید گلاب بخش بود. متولد اصفهان. از کودکی ذهن فعال و جستجوگری داشت. خانواده او هم بسیار مذهبی و در عین حال از اعیان اصفهان بودند.
کد خبر: ۳۹۵۹۹۷ تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۱۰/۲۶
پاسداشت شهدای مدافع حرم (16)
از پدر و مادری افغانی در ایران به دنیا می آید. سال های نوجوانی او مقارن می شود با تهاجم شوروی به افغانستان. او عزم مبارزه می کند و در خاک افغانستان لباس جهاد می پوشد. پس از پنج سال درگیری و مجاهدت، با تنی رنجور از اصابت ترکش ها به ایران باز می گردد، ازدواج می کند و این بار بعد از گذشت چند سال، زمانی که تروریست های تکفیری، سوریه را جولان گاه خودشان ساخته بودند
کد خبر: ۳۹۵۹۳۵ تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۱۰/۲۵
خاطرات شفاهی شهدای گمنام (16)
سال 41 در کاشمر به دنیا آمد. دوران دبیرستان بیشتر از همه فعالیت می کرد. مسئول هنری انجمن اسلامی دبیرستان بود. با شروع جنگ پا به میدان گذاشت.
کد خبر: ۳۹۵۷۳۰ تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۱۰/۱۹
12 روز مانده به شهادت
کد خبر: ۳۹۵۶۲۰ تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۱۰/۱۶
ناگهان رگهای گردنش متورم شد، با چهره ی برافروخته دست زیر کارتن های خرما زد، همه را برداشت و به طرف سنگر تدارکات دوید.
کد خبر: ۳۹۵۵۹۵ تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۱۰/۱۵
خاطرات شفاهی شهدای گمنام (14)
ابراهیم مسئول جبهه میانی عملیات بود. نیمه های شب با بی سیم تماسی گرفتم و گفتم: داش ابرام چه خبرا؟
کد خبر: ۳۹۵۵۹۲ تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۱۰/۱۵