نوید شاهد | فرهنگ ایثار و شهادت

برچسب ها - خاطرات از شهید
خاطراتی از زندگی شهید سیدمجتبی هاشمی
کسی به بچه هایی که در آنجا بودند نگفت که حتما به کمیته بیابید، بلکه براساس یک سری تمایلات انقلابی آمدند.
کد خبر: ۴۰۴۰۸۰   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۳/۲۷

ترکش یک گلوله ی توپ قلبش را شکافت. او با تمام وجود گفت: یا امام زمان( عج). وقتی به کف قایق افتاد، آنجا از خون سرخش فرش شد.
کد خبر: ۴۰۴۰۱۷   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۳/۱۶

در آستانه سالگرد ارتحال امام (ره)؛
این فرمانده با واسطه به امام خمینی می رسد، اگر فرمانش را اطاعت نکنم انگار که فرمان امام را اطاعت نکرده ام، لذا بدون پوتین آمدم.
کد خبر: ۴۰۳۷۸۲   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۳/۱۱

فروردین سال 1362 بود. روی خاکریز نشسته بودم. شهید شدن حمیدرضا رنجبر- همشهری و دوست صمیمی برادرم اصغر بدجوری حالم را گرفته بود. گریه می کردم. حال و روز خوبی نداشتم.
کد خبر: ۴۰۳۷۷۳   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۳/۱۰

یاد و خاطره فرمانده شهید نورالدین انگوران شمس
كاتيوشاهاي دشمن پشت سرهم، دشت سومار را به آتش كشيده بود و هر لحظه با صداي انفجار كاتيوشا ها زمين زير پايمان مي لرزيد؛ صداي عجيب غريبي داشت پس از آنكه نماز را بجا آورديم، گردان به صورت گروهان، گروهان عمل مي كرد كه آخرين گروهان ما بوديم كه يكي از برادران سپاه گفت ...
کد خبر: ۴۰۳۶۴۸   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۳/۰۹

حاج قاسم گفت :«او برای من چون ابوذر و مالک برای پیامبر و امام علی (ع) بود.»
کد خبر: ۴۰۳۴۹۷   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۳/۰۷

شهید عملیات بیت المقدس؛
بعد از شهادت، نامه را که آوردند قطرۀ خون ناصر روی آن نقش بسته بود و خداحافظی یک تازه داماد از همسرش را هرگز فراموشم نمی کنم.
کد خبر: ۴۰۳۳۵۶   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۳/۰۴

رو به من کرد و پرسید: موافقی گشتی همین اطراف بزنیم؟ سر تکان دادم و هر دو از سنگر بیرون آمدیم . برطرف سنگر مستقل رفتیم. رو به من کرد و گفت: همین جا باش الان میام.
کد خبر: ۴۰۳۲۵۶   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۳/۰۳

موقع خداحافظی رو به گفت: بابا این بار من شهید می شوم، خواهش می کنم فعلا به مادر چیزی نگویید. اشکم را در آورد.
کد خبر: ۴۰۳۲۵۰   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۳/۰۳

حالا دیگر از سنگر ما به عنوان یک سنگر چند منظوره استفاده می کردند. چهل نفر به راحتی در آن، جا می گرفت و جلسات دعا و گزارش کار گرفتن فرمانده از نیروهایش در این سنگر انجام می شد .
کد خبر: ۴۰۲۸۷۳   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۲/۲۶

مسئول اعزام نیرو که حالا فرمانده ی ما شده بود، او را دید و با چشمانی که از تعجب، گِرد شده بودند ، پرسید: تو چه جوری به اهواز آمدی؟! حسین گفت : زیر صندلی، پنهان شدم.
کد خبر: ۴۰۲۶۳۴   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۲/۲۳

خاطراتی پیرامون شهید فریبرز منصوری؛
دوست داشت در کنار شهداء باشد . در اولین صفحه ی دفتر خاطراتش نوشته بود : هیچ مرگی بهتر از شهادت نیست .
کد خبر: ۴۰۲۶۰۵   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۲/۲۱

خاطره ای از شهید هاشم اعتمادی
یکی از همرزمان شهید هاشم اعتمادی در خاطره ای می گوید: «عملیات والفجر هشت به مرحله حساسی رسیده بود. فرمانده لشکر باید آخرین دستورات را به گردان عمل کننده می رساند اما شنود عراقی آمده بود روی خط بی سیم فرمانده و...» خاطره این شهید بزرگوار را در نوید شاهد دنبال کنید.
کد خبر: ۴۰۲۱۹۰   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۲/۱۳

موقعی که دَرِ تابوت را باز کردند، من آن لبخند شیرین را بر لبانش دیدم و خدا این آرزویم را بر آورده کرد.
کد خبر: ۴۰۱۹۰۹   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۲/۱۰

خاطرات شهید رمضانعلی ترامشلو با موضوع نماز
به نظر شما چند نفر می تونن رو این موکت نماز بخونن
کد خبر: ۴۰۱۳۷۷   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۱/۲۹

برشی بر کتاب ارزشمند رندان جرعه نوش
فشار دشمن زياد شده بود. شهيد مير حسيني در حال دويدن بود كه عراقي ها او را با تير زدند و استخوان پايش شكست، سريع بالاي سرش رفتم او گفت: سريع عقب برويد و سلام مرا به حاج قاسم برسانيد.
کد خبر: ۴۰۱۳۱۵   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۱/۲۸

آقا ناصر کمی آن طرفتر ماشین را خاموش کرد و دو هزاری به من داد و گفت: این پول را به صاحب گوسفند بده تا این بنده ی خدا را آزاد کند .
کد خبر: ۴۰۱۲۴۶   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۱/۲۷

حمید در عملیات فتح المبین مدتی مفقود شد. بعدها از خودش شنیدیم که اسیر شده، به قول خودش به خاطر قراردادی که با امام زمان(عج) داشته، او هم نجاتش داده است.
کد خبر: ۴۰۱۲۰۱   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۱/۲۶

خاطرات شهدای استان سمنان
لااقل یک لامپ روشن کن احمد جان! خدا نماز و دعا رو تو روشنایی هم قبول می کنه!
کد خبر: ۴۰۱۰۲۷   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۱/۲۱

شهید قربانعلي آقاخاني به روایت مادر شهيد
قبل از عيد نوروز 65 ، وقتي كه مجروح شد و از بیمارستان به خانه آمد به من می گفت كه مادر جان، من نمي توانم در اين شهرزندگي كنم و نمي توانم جلو چشم مادر دو شهيد طلبه، لباس طلبه بپوشم و از جلو چشم مادر اين شهيدان عبور كنم.
کد خبر: ۴۰۱۰۰۰   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۱/۲۱