نوید شاهد | فرهنگ ایثار و شهادت

برچسب ها - خاطرات
خاطرات شفاهی والدین شهدا
ساره یوری مادر شهید «مهدی لیاقی» می‌گوید: «زمانی که خبر شهادتش را به من اطلاع دادند، نمی‌دانستم باید خوشحال باشم که فرزندم در راه دفاع از خاک کشورش به مقام شهادت رسیده است یا از اینکه فرزندم را از دست داده‌ام، ناراحت باشم... هر کاری می کردم نمی‌توانستم باور کنم تا اینکه پیکرش را برای من آوردند.» در ادامه مصاحبه تصویری با پدر و مادر این شهید گرانقدر را می‌بینید.
کد خبر: ۵۳۷۵۲۱   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۴/۲۱

برگرفته از نامه‌های دانش‌آموزان به شهدا؛
«ببخش اگر وارث خوبی نبوده‌ایم کاش بدانی که چقدر نیازمندیم به دعایت، به دعای تو که عرفان در وجودت خلاصه شده و معنا یافته اگر بدانید چقدر مشتاقم از عروج عرفانی و پرواز ملکوتی‌ات برایم بگویی ...» ادامه این نامه را در پایگاه اطلاع‌رسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.
کد خبر: ۵۳۷۴۷۵   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۴/۲۰

خاطرات شفاهی والدین شهدا
شهید «ایرج شرافت دارگانی» از شهیدان هشت سال دفاع مقدس است. مادر این شهید والامقام روایت می‌کند: «قبل از شهادتش از من خواهش کرد: مادر می‌خواهم ببینم استقامتت چقدر است. اگر سر خاک شهیدان رفتی، اول سر خاک شهید دیگر برو، بعد به سر خاک من بیا.»
کد خبر: ۵۳۷۴۷۴   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۴/۲۰

پیرامون شهید «قاسم میرحسینی»:
همرزم شهید میرحسینی می گوید: فاصله ما با تانکها فقط چند قدم بود، ناچار به طرف آنها نارنجک پرتاب کردیم ولی عمل نکرد. مانده بودیم چه کنیم ، که یکباره خدمه و نیروهای تانکها ناچار شدند از تانکها خارج شوند و بچه ها فرصت کردند تا آنها را با کلانش بزنند، آن روز یادآوری درس حاج آقا باعث شد تا با خونسردی و آرامش ، بیچارگی تانکهای دشمن و شکست آنها را ببینیم.
کد خبر: ۵۳۷۴۴۰   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۴/۱۸

روایتی خواندنی از آزاده سرافراز «حاج محمد صالح مرادی» در روز عرفه؛
آزاده سرافراز «حاج محمد صالح مرادی» می گوید: سه روز مانده بود به روز عرفه و بچه ها تصیم گرفتند روز عرفه را روزه بگیرند. ناگاه یکی از سربازان عراقی به نام خبات که کُرد و اهل سلیمانیه عراق بود آمد و به ما گفت بچه ها با هم غذا نخورید، تا بعثی ها نیامده اند...
کد خبر: ۵۳۷۴۲۲   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۴/۱۸

مادر شهید «بهروز تفنگ ساز» با بیان اینکه سال ها منتظر آمدن بهروزم نشستم، گفت: سرانجام با آمدن خبر شهادت پسرم ۱۴ سال انتظار به پایان رسید.
کد خبر: ۵۳۷۴۰۰   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۴/۱۸

قرار عاشقانه، روایات عاشقانه‌های شهید جلیلی و همسرش خانم عبدی است که این کتاب در ادامه برای مخاطبان معرفی می شود.
کد خبر: ۵۳۷۳۸۶   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۴/۱۶

«فهمیدم کسی که دعای کمیل می خواند، سرهنگ بابایی بود. خوشحال شدم و جلو رفتم. سلام کردم و گفتم:جناب سرهنگ قبول باشه ان‌شاءالله. اطرافیان با شنیدن کلمه (سرهنگ) به شهید بابایی نگاه کردند. دریافتم که او ناراحت شد. وقتی علت را از او جویا شدم گفت: کاش واژه سرهنگ را نمی گفتی! ...» ادامه این خاطره از سرلشکر خلبان شهید «عباس بابایی» که مصادف با عید قربان به شهادت رسید را در پایگاه اطلاع‌رسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.
کد خبر: ۵۳۷۳۷۷   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۴/۱۶

روایتی خواندنی از همرزم شهید «جواد کیانیان»؛
همرزم شهید «جواد کیانیان» می‌گوید: جناح سمت راست ما مملو از درختان انار بود جواد، هر چند لحظه یک بار نگاهی به انارها می انداخت، یکی از آنها را چید و گفت: راستی که انار میوه ی بهشت است. در طول این گلوله باران سنگین، جواد چند بار این جمله را تکرار کرد. چند ساعتی نگذشته بود که پیشانی اش مورد اصابت گلوله قرار گرفت و به میهمانی معبودش شتافت.
کد خبر: ۵۳۷۳۵۲   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۴/۱۵

پدر شهید «زین‌العابدین ملکی» نقل می‌کند: «در دل خدا خدا می‌کرد خبر، شایعه‌ای بیش نباشد و زین‌العابدین برگردد، اما ته دلش راضی نمی‌شد. مأمور بیمارستان آخرین کشو را هم بیرون کشید. سوختگی صورتش آن قدر نبود که شناخته نشود. همان شد که دلش گواهی می‌داد. کاش می‌شد از واقعیت فرار کرد!»
کد خبر: ۵۳۷۳۴۰   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۴/۱۵

روایتی کوتاه و خواندنی از خواهر شهید «احمد امیری»؛
خواهر شهید «احمد امیری» می گوید: همسرم علاقه ی زیادی به برادرم احمد داشت، یکروز به او گفت: احمد دیشب خواب دیدم که با هم به خانه ی خدا رفتیم و بعد از انجام مناسک حج امام علی (ع) و امام خمینی به طرف ما آمدند. امام علی (ع) پارچه ی سبزی را به امام خمینی داد و امام آن را دور گردن تو انداخت و گفت: خدا تو را بیامرزد.
کد خبر: ۵۳۷۳۱۵   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۴/۱۵

به مناسبت سالروز شهادت شهید «مجید عبدوس» ویژه‌نامه این شهید گرانقدر شامل زندگی، وصیت‌نامه، خاطرات ، دست‌نوشته، فیلم مصاحبه با مادر و تصاویر برای علاقه‌مندان منتشر می‌شود.
کد خبر: ۵۳۷۳۰۶   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۴/۱۵

خاطره خودنوشت شهيد اميدی«8»
شهيد «اميدعلی اميدی» در دفتر خاطرات خود می نویسد: «شب تا ساعت 11:30 به اصفهان رسيديم. من و اکبری به دروازه تهران رفتيم و از آنجا با اتوبوس به سلفچگان رفتم و...» قسمت هشتم خاطره این شهید بزرگوار را در نوید شاهد بخوانید.
کد خبر: ۵۳۷۲۹۵   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۴/۱۵

خاطره خودنوشت شهيد اميدی«6»
شهيد «اميدعلی اميدی» در دفتر خاطرات خود می نویسد: «صبح ساعت 6 استوار يکم صفی زاده آمد و من و محمد خسروی (بچه ی شمال) را بيدار کرد و گفت بلند شويد و مهمات بزنيد که توپ‎‌ها می‎‌خواهند به شاه‎‌نشين بروند و...» قسمت ششم خاطره این شهید بزرگوار را در نوید شاهد بخوانید.
کد خبر: ۵۳۷۲۹۳   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۴/۱۴

خاطره خودنوشت شهيد اميدی«5»
شهيد «اميدعلی اميدی» در دفتر خاطرات خود می نویسد: «مزدوران بعثی با يک لشکر زرهی به مناطق بازی‌دراز و کوره موش و قصر شيرين حمله کردند و ما هم با آتش دقيق خود بيش از 66 تانک آن ها را با موشک ناب و آر پی جی 7 و توپخانه منهدم کرديم و...» قسمت پنجم خاطره این شهید بزرگوار را در نوید شاهد بخوانید.
کد خبر: ۵۳۷۲۹۱   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۴/۱۴

خاطره خودنوشت شهيد اميدی«2»
شهيد «اميدعلی اميدی» در دفتر خاطرات خود می نویسد: «بعد از يک ماه که گذشت يعنی شام غريبان بود که در يک حمله حساب شده که از طرف ارتش اسلام صورت گرفت تعداد...» قسمت دوم خاطره این شهید بزرگوار را در نوید شاهد بخوانید.
کد خبر: ۵۳۷۲۸۸   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۴/۱۴

برادر شهید «حجت‌الله روحانی» نقل می‌کند: «روز‌های شروع جنگ، تمام دنیا بزرگترین هدف‌شان این بود که ایرانِ گذشته را دوباره تعریف کنند؛ ایرانی با سربند شاه و سلطه. در همان زمان، هر روز که می‌گذشت بر تعداد اطلاعیه‌هایی با نام «بچه‌های حزب‌الله شهر» نیز اضافه می‌شد.»
کد خبر: ۵۳۷۲۶۶   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۴/۱۴

خاطرات شفاهی والدین؛
پدر شهید بهلول زارعی گفت: همه ساله در شب‌های اربعین احسان می‌دادیم (نذری)، سالی که به شهادت رسید تاکید کردم که برای نذر به منزل بازگردد، بازگشت، ولی پیکر غرق در خونش.
کد خبر: ۵۳۷۲۶۳   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۴/۱۴

قسمت دوم گفتگو با مادر و خواهر گرامی شهید حسین علی‌آبادی
شهید «حسین علی‌آبادی» متولد روستای علی‌آباد دامغان، از شهدای دفاع مقدس است. در این کلیپ مادر گرامی این شهید گرانقدر زمانی‌که پیکر فرزندش پس از ۳۲ سال بازگشت به استقبالش رفت و اینچنین خوش‌آمد گفت: «ای عندلیب، به روضه رضوان خوش آمدی/ خوش آمدی و خوشم آمد از آمدنت/ اگر خبر می‌داشتم ز آمدنت، خاک پایت می‌شدم مادر.» این کلیپ با عنوان «چراغ محله» با همکاری بنیاد شهید و امور ایثارگران استان سمنان و صدا و سیمای مرکز این استان تهیه شده است. نوید شاهد سمنان شما را به دیدن قسمت دوم این گفتگوی زیبا دعوت می‌کند.
کد خبر: ۵۳۷۲۵۶   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۴/۱۴

به مناسبت سالروز شهادت شهید «محمد سلطانیه» ویژه‌نامه این شهید گرانقدر شامل زندگی، وصیت‌نامه، خاطرات ، دست‌نوشته، مناجات و تصاویر برای علاقه‌مندان منتشر می‌شود.
کد خبر: ۵۳۷۲۴۸   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۴/۱۴