نوید شاهد | فرهنگ ایثار و شهادت

برچسب ها - خاطرات
خاطره‌نگاری جانباز سرافراز
جانباز اسرافراز «محمد حسن خیربخش» می‌گوید: جبهه محلی برای آموزش و تربیت بود. آنجا دانشگاه ما بود و اشتیاق و اخلاص رزمندگان همه را پای کار نگه داشته بود. 
کد خبر: ۵۷۴۲۵۸   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۵/۳۰

خاطره‌نگاری جانباز سرافراز
جانباز اسرافراز «حسن رئیسی» می‌گوید: اکثر اوقات در صف می‌ایستادیم و برای پیرزن و پیر مردانی که توانایی ایستادن در صف را نداشتند، نفت تهیه می‌کردیم. این موضوع در حالی بود که خودمان در خانه نفت نداشتیم تا گرم شویم. همه دوستان و نزدیکانم در ذهن خود تفکر کمک به هم نوع را داشتند. 
کد خبر: ۵۷۴۲۵۳   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۵/۲۸

گفتگو با آزاده و جانباز ۷۰درصد دفاع مقدس «فریدون همتی»/ قسمت دوم
آزاده «فریدون همتی» گفت: «وقتی به ما گفتند: چرا به زیارت کربلا نمی‌روید؟ مگر شما عاشق کربلا نبودید و به خاطر امام حسین(ع) نمی‌جنگیدید؟گفتیم: بله درست است ما عاشق اباعبدالله(ع) هستیم، اما ما با شهدایمان عهد بستیم کربلا را بدون صدام زیارت کنیم و تا صدام هست به کربلا نرویم.»
کد خبر: ۵۷۴۲۳۸   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۵/۲۸

خاطرات آزاده «امین توانا» از دوران اسارت و برپایی موکب سید الاحرار در مرکز فرهنگی و موزه دفاع مقدس مرصاد، توسط حوزه هنری و امور سینمایی اداره کل حفظ آثار و نشر ارزش های دفاع مقدس استان کرمانشاه تهیه و منتشر شد.
کد خبر: ۵۷۴۲۳۵   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۵/۲۷

آزاده گرانقدر «سهمی» نقل می‌کند: «گفتیم: چرا در رفتار و عملتان تناقض دارید؟! به‌خاطر عزاداری در شب عاشورا این همه شکنجه شده، زندانی کشیده‌ایم، حالا می‌گویید به زیارت امامی برویم که ما برایش عزاداری می‌کردیم؟!»
کد خبر: ۵۷۴۲۲۷   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۵/۲۷

قسمت دوم خاطرات شهید «یدالله شوریابی»
فرزند شهید «یدالله شوریابی» نقل می‌کند: «گفتم: بابا! تا یک ماه دیگه سربازی من تموم می‌شه و می‌یام پیش مامان، خواهر و برادر‌ها هستم بعد تو برو! حرفش این بود که نمی‌توانم. پرسیدم: چرا؟ جواب داد: هوای کربلا به سرم زده.»
کد خبر: ۵۷۴۲۱۸   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۵/۲۷

خاطره‌نگاری جانبازان
نوید شاهد استان سمنان به مناسبت سالروز بازگشت آزادگان سرافراز به میهن اسلامی، خاطرات شفاهی آزاده و جانباز دفاع مقدس «کمال رضیان» را برای علاقه‌مندان منتشر می‌کند.
کد خبر: ۵۷۴۲۱۲   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۵/۲۷

خاطرات شفاهی والدین شهدا
مادر شهید «حسین یزدی یحیی آبادی» می‌گوید: «روزی که شهید به دنیا آمد ولادت حضرت علی (ع) بود. پدرش خیلی خوشحال بود و می‌گفت پسرم سعادتمند می‌شود. به کلاس‌های مختلف زبان مثل انگلیسی، عربی و فرانسوی می‌رفت. به شهید می‌گفتم مادر این همه کلاس به چه دردت می‌خورد، می‌گفت شهید بهشتی حرف زبان بلد بود. ما باید تو کشور امثال شهید بهشتی‌ها را داشته باشیم.»
کد خبر: ۵۷۴۱۷۳   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۵/۲۷

قسمت نخست خاطرات شهید «یدالله شوریابی»
همسر شهید «یدالله شوریابی» نقل می‌کند: «گفت: اگه شهید بشم خدا نگهبان تو و بچه‌هاست تنها نمی‌مونی. گفت: من می‌رم جبهه، شما هم که این بچه‌ها رو نگه می‌داری، ثواب زیارت رو می‌بری.»
کد خبر: ۵۷۴۰۹۷   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۵/۲۴

«عبداله علیمرادی» از آزادگان سرافراز استان ایلام با گذراندن ۱۰ سال دوران سخت اسارت در بیان خاطرات ی از ماه محرم در اسارت می‌گوید: بعثی ها «ماه محرم آب را بر رویمان قطع می‌کردند، ما این محدودیت ها را با جان دل می‌خریدیم، چون احساس می‌کردیم بیشتر به امام حسین (ع) و یارانش نزدیک تریم.» فیلم خاطرات این آزاده سرافراز از دوران اسارت تقدیم حضورتان می‌شود.
کد خبر: ۵۷۴۰۷۶   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۵/۲۴

خاطره نگاری آزادگان
«آسمان، آبی‌تر» مجموعه کلیپ‌های مصاحبه با والدین شهدا، آزادگان و جانبازان دفاع مقدس استان یزد است. این برنامه در استودیو بنیاد شهید و امور ایثارگران با همکاری صدا و سیمای مرکز استان ضبط و پس از تدوین از شبکه استانی یزد پخش می‌شود. این قسمت از «آسمان، آبی‌تر» با آزاده و جانباز سرافراز «حسن سیفی» به مصاحبه پرداخته است. نوید شاهد شما را به دیدن این مصاحبه دعوت می‌کند.
کد خبر: ۵۷۴۰۶۴   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۵/۲۴

در مراسمی از کتاب «آقای شوفر» به قلم مصطفی زمانی فر در یزد رونمایی شد.
کد خبر: ۵۷۴۰۳۷   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۵/۲۴

پدر شهید «مجید صدیقها»
«هر وقت از پسرم پرسیدم، وضعیت سردشت چه طور است؟ پاسخ می‌داد همه چیز خوب است بعد از شهادتش وضعیت سردشت را جویا شدم، گفتند امکانات به شدت محدود است، به دلیل حضور منافقان و دمکرات هفته به هفته غذا به پایگاه نمی‌رسید، مجبور بودیم نان خشک‌ها را به آب بزنیم و بخوریم. برف‌ها را برای نوشیدن آب می‌کردیم. با شنیدن این حرف‌ها تعجب کردم، زیرا مجید هیچ کدام از این سختی‌ها را برای خانواده تعریف نکرد ...» آنچه می‌خوانید ناگفته‌های پدر شهید «مجید صدیقها» است که تقدیم حضورتان می‌شود.
کد خبر: ۵۷۴۰۲۴   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۵/۲۹

آزاده سرافراز «امير اميری» روایت می‌کند
آزاده سرافراز «امير اميری» در خاطره‌ای از روزهای سخت اسارت روایت می‌کند و می‌گوید: «ارديبهشت سال 1367 به منطقه شلمچه اعزام شدم. مسئول شناسايی محور شلمچه بودم. در کل من جز مفقودين جنگ بودم و حتی مراسم ختمم نیز برگزار شد و زمانی که به کرمان اعزام شدم، خانواده‌ام متوجه زنده بودنم شدند و...» متن این گفتگو را در نوید شاهد دنبال کنید.
کد خبر: ۵۷۴۰۲۳   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۵/۲۳

خاطره‌نگاری آزادگان؛
آزاده و جانباز «ابوالقاسم علمدار» در فیلمی به بازگویی خاطرات دوران اسارت با موضوع، تهیه مُهر تربت کربلا توسط فرمانده شیعه برای اسرا پرداخته که به مناسبت سالروز ورود آزادگان به میهن اسلامی از شما دعوت می‌کنیم نظاره‌گر این فیلم باشید.
کد خبر: ۵۷۴۰۲۲   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۵/۲۷

خاطره‌نگاری آزادگان
همزمان با سالروز ورود آزادگان به میهن اسلامی از شما دعوت می‌کنیم نظاره‌گر فیلمی از آزاده و جانباز «احمد آذرنوشان» با موضوع عنایت امام زمان (عج) و شفای یکی از اسرا در اسارت باشید.
کد خبر: ۵۷۴۰۲۰   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۵/۲۶

خاطره‌نگاری آزادگان؛
در آستانه سالروز ورود آزادگان به میهن اسلامی از شما دعوت می‌کنیم نظاره‌گر فیلمی از آزاده و جانباز «ابوالفضل زارعی» با روایتی از ناگفته‌های شکنجه‌های دوران اسارت باشید.
کد خبر: ۵۷۴۰۱۹   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۵/۲۵

مادر شهید «حسین فوادیان» نقل می‌کند: «چند روز بعد نامه‌ای از حسین به دستم رسید که هفت خط بیشتر نبود. نوشته بود: مادرجان! غم مخور، حضرت زهرا(س) سر ما را میان دامنش گرفته و می‌گوید: غم مخورید اگر مادرتان نیست من هستم. نگران نباشید!»
کد خبر: ۵۷۴۰۱۱   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۵/۲۳

خاطره‌نگاری آزادگان
آزاده و جانباز «ابوالقاسم علمدار» در فیلمی به بیان نحوه اسارتش پرداخته که در آستانه سالروز ورود آزادگان به میهن اسلامی از شما دعوت می‌کنیم نظاره‌گر این فیلم باشید.
کد خبر: ۵۷۴۰۰۶   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۵/۲۴

برگی از خاطرات اسارت شهید «لشگری»؛
«شب صدای نازک زنانه‌ای نظر من را جلب کرد. بیشتر دقت کردم متوجه صحبت نگهبان‌ها با چند زن شدم که به فارسی تکلم می‌کردند از اینکه چند زن ایرانی اسیر شده بودند خیلی ناراحت شدم. بعد‌ها متوجه شدم آن‌ها توسط دشمن غافل‌گیر و اسیر شده‌اند ...» آنچه می‌خوانید بخشی از خاطرات خواندنی خلبان سرلشکر شهید «حسین لشگری» است که تقدیم حضورتان می‌شود.
کد خبر: ۵۷۳۹۹۹   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۵/۲۴