نوید شاهد | فرهنگ ایثار و شهادت

برچسب ها - خاطرات
خاطرات شفاهی والدین شهدا؛
مرجان فرجی مادر شهید «غلامعلی رسولی» نقل می‌کند: «وقتی که سن و سالی نداشت به من می‌گفت: مامان جان وقتی من بزرگ شدم، شما را به روشنایی و خوشبختی می‌رسانم. این جمله را آن زمان درک نمی‌کردم. وقتی غلامعلی به شهادت رسید. فهمیدم با شهادتش مرا خوشبخت کرد.» در ادامه مصاحبه تصویری با مادر این شهید گرانقدر را در نوید شاهد می‌بینید.
کد خبر: ۵۲۶۴۱۸   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۱۰/۲۲

خاطرات شفاهی والدین شهدا؛
کلثوم میرزایی مادر شهید «قربانعلی خالقی» می‌گوید: «وقتی به مرخصی می‌آمد به او می‌گفتم: من آرزو دارم تو را در لباس دامادی ببینم. او می‌گفت: تا جنگ تمام نشود ازدواج نمی‌کنم. چون می‌دانم به شهادت می‌رسم. او نمونه واقعی بسیجی خستگی‌ناپذیر بود.» در ادامه مصاحبه تصویری با مادر این شهید گرانقدر را در نوید شاهد می‌بینید.
کد خبر: ۵۲۶۴۱۲   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۱۰/۲۱

هم‌رزم شهید «محمدعلی مشهد» نقل می‌کند: «وقتی در عملیات والفجر مقدماتی زخمی شد، نیروها امید خود را از دست دادند. فرمانده زیرکی بود. برای آن که روحیه نیروها حفظ شود به شوخی گفت: این ترکش یک مدال از طرف خداست!» نوید شاهد سمنان در سالروز شهادت، در چهار بخش خاطرات ی از این شهید گرانقدر را برای علاقه‌مندان منتشر می‌کند که توجه شما را به قسمت دوم این خاطرات جلب می‌کنیم.
کد خبر: ۵۲۶۴۰۳   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۱۰/۲۱

هم‌رزم شهید «محمدعلی مشهد» نقل می‌کند: « محمدعلی روزی به من گفت: دعا کن اگه قراره کسی از این گردان شهید بشه من باشم! چون طاقت از دست دادن نیروها رو ندارم.» نوید شاهد سمنان در سالروز شهادت، در چهار بخش خاطرات ی از این شهید گرانقدر را برای علاقه‌مندان منتشر می‌کند که توجه شما را به قسمت نخست این خاطرات جلب می‌کنیم.
کد خبر: ۵۲۶۳۳۱   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۱۰/۲۰

شهید «اسدالله کلهرزاده» از شهدای معلم استان کردستان است که در روز چهارم اردیبهشت ماه سال ۱۳۳۲ و به عنوان معلم بسیجی در جبهه حضور یافت و پس از سال‌ها خدمت، روز ۲۴ دی ماه سال ۱۳۶۶ در منطقه جبهه فاو به شهادت رسید.
کد خبر: ۵۲۶۳۳۰   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۱۰/۲۰

خاطرات شفاهی والدین شهدا؛
صغری تاجیک مادر شهید «محمد قمی‌جنگلی» میگوید: «کسانی که محمد را می‌شناختند، به من می‌گفتند: خوشا به سعادت شما که چنین فرزندی را تربیت کرده‌ای که در راه رضای خدا جانش را معامله کرده است.» در ادامه مصاحبه تصویری با پدر و مادر این شهید گرانقدر را در نوید شاهد می‌بینید.
کد خبر: ۵۲۶۳۲۴   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۱۰/۲۰

خاطرات شفاهی والدین شهدا | قسمت ۱۶
مادر شهید «غلامعلی صفری» نقل می‌کند: پسرم خیلی دلش می‌خواست به جبهه برود، ولی نگران من و خواهرانش بود. من به او گفتم نگران ما نباش و به ندای دلت گوش بده. در ادامه فیلم کامل این مصاحبه را می‌بیند.
کد خبر: ۵۲۶۳۲۱   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۱۰/۲۰

«مادر هراسان به زنجان رفته و با کوچه‌ای ویران شده روبرو می‌شود و تابلویی را بر روی تیر برق نصب شده می‌بیند که بر روی آن نوشته است: هر کسی با اهالی این کوچه کار دارد، تاکستان بیاید ...» آنچه می‌خوانید بخشی از خاطرات شهید «شیرین زنگنه» است که تقدیم حضورتان می‌شود.
کد خبر: ۵۲۶۳۱۰   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۱۰/۲۰

خاطرات والدین شفاهی والدین شهدا | قسمت 14
پدر شهید «احمدرضا علوی فر» نقل می کند: «پسرم به امام و جمهوری اسلامی بسیار حساس بود و در وصیت نامه‌اش نوشته بود شما را به رفتن به مسجد و حجاب سفارش می‌کنم.»
کد خبر: ۵۲۶۳۰۵   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۱۰/۲۰

قسمت سوم؛
کلیپ «آسمان، آبی تر» حاوی خاطرات آزاده، جانباز «سیدحسین سالاری» است که در قالب خاطرات شفاهی منتشر می شود. این آزاده سرافراز در 3 مرداد 1346 به دنیا آمد. در منطقه سرپل ذهاب تپه های 654 در یکم فروردین 1367 به اسارت درآمد. وی بیش از 2 سال و شش ماه در بند اسارت دشمنان بعثی بود و سرانجام 22 شهریور 1369 پس از تحمل سال ها رنج اسارت به میهن اسلامی بازگشت. نوید شاهد یزد کلیپ مصاحبه تصویری این جانباز سرافراز را برای علاقمندان منتشر می کند.
کد خبر: ۵۲۶۲۹۷   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۱۰/۲۰

خاطرات شفاهی والدین شهدا | قسمت ۱۳
پدر شهید «ولی الله سالدار» نقل می‌کند: پسرم از سن ده یازده سالگی بار‌ها به جبهه رفت. ۱۳ سال بیشتر نداشت که در شلمچه به شهادت رسید. داغ فرزندم برایمان بسیار سنگین بود. در ادامه فیلم کامل این مصاحبه را می‌بینید.
کد خبر: ۵۲۶۲۹۶   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۱۰/۲۰

«روزی که شالباف مسئولیت گرفت و آن همه نان خشک را دید، مدتی نان برای جبهه نیاورد. نان خشک‌های قابل استفاده را آب می‌زد و برای برادران می‌فرستاد تا همه نان‌ها را به خورد بچه‌ها داد ...» آنچه می‌خوانید بخشی از خاطرات شهید «مهدی شالباف» است که تقدیم حضورتان می‌شود.
کد خبر: ۵۲۶۲۷۴   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۱۰/۱۹

کتاب «حواله عاشقی» روایت زندگی مدافع حرم شهید حسن رجایی فر«مرد خستگی ناپذیر خان طومان» به قلم «مصیب معصومیان» است که زندگی و دست نوشته‌ها و وصیت‌نامه شهید را برای ما روایت می‌کند. در ادامه «از دفاع تا دفاع» قسمتی از خاطرات این شهید بزرگور از زبان پدر گرامی ایشان را با هم می‌خوانیم.
کد خبر: ۵۲۶۲۲۳   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۱۰/۱۹

خاطرات شفاهی والدین شهدا؛
«اکبر کریمی‌رزکانی» پدر شهیدان علی و فیروز کریمی‌رزکانی می گوید: «بعد از انقلاب همه وقتشان را در راه دفاع از کشور و وطنش می گذراندند. هر موفقیتی که کسب می کرد به ما نمی گفتند اهل خودنمایی نبودند. پسرانم راهی را رفتند که باعث افتخار من است.»
کد خبر: ۵۲۶۱۹۸   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۱۰/۱۹

در این فیلم شهید سلیمانی خاطره ای از شهید «مهدی زندی نیا» از شهدای شاخص سیرجان را نقل می کند.
کد خبر: ۵۲۶۱۹۰   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۱۰/۱۹

خاطرات شفاهی والدین؛
مادر شهید عباس رضایی فرزندش را جوانی مطیع و مهربان معرفی و عنوان کرد: فرزندانم را با یتیمی بزرگ کردم، طاقت دوری از وی را نداشتم.
کد خبر: ۵۲۶۱۴۸   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۱۰/۱۸

شهید «محمد صمصامی» پسر بچه‌ای از روستای آبخش که به دلیل جثه کوچکش مورد پذیرش فرمانده محور عملیات کربلای ۴ قرار نگرفت و با اطمینان خود (شهید) فرمانده گردان تخریب او را پذیرفت، و تنها محور عملیات به دست او باز شد. در ادامه خاطره این عملیات را از زبان همرزم شهید بخوانید.
کد خبر: ۵۲۶۱۲۳   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۱۰/۱۸

عزیزپور سرپرست بنیاد شهید ورامین گفت: ثبت خاطرات شفاهی والدین معظم شهدا با عنوان طرح اسناد افتخار از دی ماه سالجاری در این شهرستان آغاز شد.
کد خبر: ۵۲۶۱۱۷   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۱۰/۱۸

قسمت دوم؛
کلیپ «آسمان، آبی تر» حاوی خاطرات آزاده، جانباز «سیدحسین سالاری» است که در قالب خاطرات شفاهی منتشر می شود. این آزاده سرافراز در 3 مرداد 1346 به دنیا آمد. در منطقه سرپل ذهاب تپه های 654 در یکم فروردین 1367 به اسارت درآمد. وی بیش از 2 سال و شش ماه در بند اسارت دشمنان بعثی بود و سرانجام 22 شهریور 1369 پس از تحمل سال ها رنج اسارت به میهن اسلامی بازگشت. نوید شاهد یزد کلیپ مصاحبه تصویری این جانباز سرافراز را برای علاقمندان منتشر می کند.
کد خبر: ۵۲۶۰۸۱   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۱۰/۱۸

خاطرات شفاهی والدین شهدا؛
صغری چگینی مادر شهید «علی قرابرچکلو» می‌گوید: «فرزند دیگرم در جبهه بود، همیشه به علی می‌گفتم: بگذار برادرت از جبهه بیاید بعد شما به جبهه برو. علی در جواب می‌گفت: در کشور جنگ است و همه باید به جبهه برویم، من نمی توانم در خانه بمانم تا نوبت من برسد.» در ادامه مصاحبه تصویری با مادر این شهید گرانقدر را در نوید شاهد می‌بینید.
کد خبر: ۵۲۶۰۷۷   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۱۰/۱۸