خاطرات - صفحه 18

خاطرات

کمک به دیگران را عاملی برای جلب رضایت خدا می دانست

فرشته عبدی" همسر شهید " غلامحسین اعظمی گیلان" در روایتی می گوید:« می گفت امیدوارم بتوانم مشکلات دیگران را تا آنجایی که می توانم حل کنم وآنها را خوشحال و رضایت خداوند را جلب کنم.»

مروری کوتاه بر زندگی شهید محمد امین کیوان

ظلم و زیاده خواهی صدامیان و گروهکهای ضد خلق تقویت انگیزه دفاع از حق، «محمد امین کیوان» را به سوی مجاهدت در کنار سبز پوشان سپاه پاسداران مریوان سوق داد.

بیست و چهار ساعت مانده به شهادت

همرزم شهید "رحیم بلوچی" نقل می کند: «با رحیم سرباز بودیم. در لشگر 58 خدمت می کردیم. داشتند ما را از جنوب به غرب می بردند. رحیم به من گفت:حمید! من جنوب شهید می شم. با خودم فکر کردم که رحیم داره حرف های بی ربط می زنه. مدتی در غرب بودیم. بعد ما را به جنوب منطقه شرهانی آوردند. همدیگر را دیدیم. گفت:یادته بهت چی گفتم؟ آخرشه....» نوید شاهد سمنان توجه شما را به مطالعه ادامه این خاطره جلب می کند.

همیشه در صحنه باشید تا دشمن هوس خاک ما را نداشته‌باشد

برادر شهید «صفت‌الله خرم‌جاه» از شهدای دوران دفاع مقدس، در روایت خاطرات برادرش می‌گوید: او سفارش می‌کرد که جبهه­‌ها را خالی نکنید و همیشه در صحنه باشید تا دشمن هوس خاک و مال ما را نداشته باشد.»

ویژه نامه " خاطرات فرماندهان شهید استان زنجان" (3)

این دیار سربلند، فصل‏های سرخ و خونینی را پشت سر گذاشته است. روزگاری این پهناور دلیر، انارستان بود. انارهای عاشق، با سینه ‏های خونین، در همه جا رسته بودند.

مقید به نماز اول وقت بود

ایرج یعقوب نژاد برادر" شهید حامد یعقوب نژاد"روایت می کند:"در احسان به افراد ضعیف کوتاهی نمی کرد به طوری که قسمت عمده ی همان حقوق کمش را هم به افراد نیازمند کمک می کرد. بسیار به نماز اول وقت مقید بود."

از شفا دادن تا روده بر کردن همرزمان | شنیده هایی از شهید " رضا قندالی"

شهید "رضا قندالی" ششم آبان 43 در گرمسار به دنیا آمد. جوانی شوخ طبع و خندان بود. همرزمانش می گویند: خنده از لبانش نمی افتاد. وی در سال 66 در ماووت عراق شیمیایی شد و به شهادت رسید. نوید شاهد سمنان در سالروز شهادت، خاطرات ی از شفا دادن تا شوخ طبعی های این شهید گرانقدر را به نقل از خانواده و همرزمانش برای علاقمندان منتشر می کند.

توصیف شهید از زبان اقوام

بنام خداوند جان و خرد من پسرخاله و داماد شهید بزرگوار ایرج نصرت زاد، می خواهم چند خاطره را به عنوان نمونه از ایشان بیان کنم. ابتدا باید بگویم ایشان دارای صفات اخلاقی بی نظیر بودند از نظر مهر و محبت و با خانواده و اقوام تا با سربازان خودشان، فردی فروتن دین دار و شجاع بودند و به لباس مقدس نظامی عشق می ورزیدند.

موشک دشمن با برخورد به پارک شیرین دو خواهرم را از من گرفت

پریسا نورایی- جانباز و خواهر دو شهید می گوید:((وقتی مادرم گریه می کرد من هم گریه می کردم. فکر می کردم قلبم درد می کند. دستم زخمی بود، اما بیشتر دلم برای خواهر هایم تنگ بود و مرتب چشمهایم را می مالیدم و گریه می کردم. ))

خاطرات ی کوتاه و خواندنی از مرد روزهای سخت

شهید «محمد امین امینی» بیش از سه بار در عملیات ها زخمی شد ولی هربار که زخمهایش بهبود می‌یافت جسورتر از قبل به دل دشمن می زد گویی ترسش از مرگ به کلی از بین رفته بود.

لحظات آخر خودش را به محل غسل شهدا رساند!!

«من رو جایی بشورین که شهدا را شستن! کمتر از آرزو ها و خواسته هایش حرف می زد، اما این جمله را جوری گفت که حس کردم شبیه وصیت است. بر خودم لرزیدم و گفتم:مادر جان! الآن شهید کجا بود که تو را اونجا بشورن؟ چیزی نگفت. اما می دانست لحظات آخر است...» آنچه خواندید بخشی از خاطرات مادر شهید "مرتضی طحان چوب مسجدی" است. نوید شاهد سمنان به مناسبت شهادت جانباز شهید"مرتضی طحان چوب مسجدی" در دو بخش خاطرات ی از ایشان را برای علاقمندان منتشر می کند که توجه شما را به بخش نخست این خاطرات که به نقل از مادر این شهید بزرگوار است جلب می کنیم.

كتاب «بليط بهشت» خاطرات خواندنى جانباز "رضا دادپور"

کتاب «بليط بهشت» بر اساس خاطرات جانباز "رضا دادپور" با قلم برادران «حسن و حسين شيردل» به رشته تحرير در آمده است. این کتاب توسط انتشارات «كنگره سرداران و ده هزار شهيد استان مازندران» به چاپ رسیده است.
خاطرات محمد درویشی از دفاع مقدس؛

عبور از شهر بصره با طعم چوب و چماق و دشنام

همين که وارد شهر بصره شديم، ازدحام جمعيت در سراسر خيابانها و پشت بام ها موج ميزد. بعضي از استقبال کننده ها رقص عربي مي کردند، عده اي هم ما را مورد تمسخر قرار ميدادند، برخي سلاح دستشان؛ چوب و چماق، شيشه، آجرپاره، سنگ، دشنام و آب دهان بود.

یاد یاران| هم‌قسم‎ها

شهید «یونس خدری» از شهدای دوران دفاعِ مقدس است که بعد از تحمل آلام جانبازی به شهادت رسید. او خاطرات خودنوشتی دارد که از دلاوری‌های هم‌رزمانش یاد می‌کند. در ادامه این خاطره را می‌خوانید.

سربازان خدا

شهید «سعید رحمانی‌مورودی» از شهدای دوران دفاع مقدس است. از او خاطره خودنوشتی در دست داریم که حال و روز رزمندگان عملیات خیبر را تشریح کرده است. آن را در ادامه بخوانید.

« یک قدم تا شهادت»/ گفتگو با برادر شهید عبدالحميد نصيري

«شرایط سختی بود در سنگر نشسته بودیم که ناگهان آتش سنگینی آمد و دوستان من که کنار من بودند شهید شدند و یه ترکش بزرگ هم نزدیک من افتاد. تا مدتها با خودم فکر می کردم که این چه اتفاقی بود؟ برادرم در خواب گفته بود که به ملاقاتش میروم! وقتی آمدم سمنان مادرم تعریف کرد که ما شنیدیم عملیات است و من رفتم بالای پشت بام. اونجا شروع کردم به دعا خواندن و دعا کردن برای تو. بعداً متوجه شدم که دعای مادرم این ماجرا رو تغییر داد.» آنچه خواندید بخشی از گفتگوی نوید شاهد سمنان با "عبدالمجید نصیری" برادر شهید "عبدالحمید نصیری" است که توجه شما را به خواندن متن کامل این گفتگو جلب می کنیم.

شهیدی که نمی توانست ظلم ببیند و ساکت بنشیند

شهید «نعمت الله احمدی» با مشاهده اعمال خشونت بار و ظلم و ستم ضد انقلاب نسبت به مردم بیگناه داوطلبانه به خدمت مقدس سربازی رفت و می‌گفت جدای از وظیفه قانونی وظیفه شرعی ماست که در برابر ظلم ساکت ننشینیم و چون بزدلان خود را در پستوی خانه‌ها قایم کنیم. برای ادامه خاطرات خواندنی خواهر شهید نعمت الله احمدی با ما همراه باشید.

ویژه نامه سردار شهید «حاج یونس زنگی آبادی»

نوید شاهد استان کرمان، ویژه نامه سردار شهید «حاج یونس زنگی آبادی» که شامل مجموعه ای از مطالب زندگی نامه، وصیت نامه، آلبوم تصاویر و خاطرات این شهید است را در اختیار علاقه مندان قرار داده است.
خاطرات دکتر «کرامت یوسفی» از دوران دفاع مقدس؛

بیمارستان در محاصره نيروهاي دمكرات بود

نيروهاي دمكرات و كومله تپه ی مشرف به بیمارستان الله اكبر را گرفتند، بيمارستان را محاصره كردند و به رگبار بستند، دقيقاً مثل زماني كه تگرگ روي شيرواني مي خورد و صدا مي دهد، گلوله به در و ديوار اتاق ما مي خورد.

ماجرای اشک های ارزشمند | شنیدنی هایی از شهید"سیامک افرادی"

شهید "سیامک افرادی" شهیدی از خطه پایتخت ایران،تهران بزرگ است. او بهمن سال 64 در فاو عراق شربت شهادت نوشید. در ادامه نوید شاهد سمنان شما را به خواندن خاطرات ی از این شهید گرانقدر دعوت می کند. این خاطرات از مادر،خواهر و همرزم این شهید گرانقدر نقل شده و "ماجرای اشک های ارزشمند" یکی از این مجموعه خاطرات است که در ادامه تقدیم حضورتان می شود.
طراحی و تولید: ایران سامانه