خاطرهنگاری آزادگان؛
آزاده و جانباز «ابوالقاسم علمدار» در فیلمی به بازگویی خاطرات دوران اسارت با موضوع، تهیه مُهر تربت کربلا توسط فرمانده شیعه برای اسرا پرداخته که به مناسبت سالروز ورود آزادگان به میهن اسلامی از شما دعوت میکنیم نظارهگر این فیلم باشید.
کد خبر: ۵۷۴۰۲۲ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۵/۲۷
خاطرهنگاری آزادگان
همزمان با سالروز ورود آزادگان به میهن اسلامی از شما دعوت میکنیم نظارهگر فیلمی از آزاده و جانباز «احمد آذرنوشان» با موضوع عنایت امام زمان (عج) و شفای یکی از اسرا در اسارت باشید.
کد خبر: ۵۷۴۰۲۰ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۵/۲۶
خاطرهنگاری آزادگان؛
در آستانه سالروز ورود آزادگان به میهن اسلامی از شما دعوت میکنیم نظارهگر فیلمی از آزاده و جانباز «ابوالفضل زارعی» با روایتی از ناگفتههای شکنجههای دوران اسارت باشید.
کد خبر: ۵۷۴۰۱۹ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۵/۲۵
مادر شهید «حسین فوادیان» نقل میکند: «چند روز بعد نامهای از حسین به دستم رسید که هفت خط بیشتر نبود. نوشته بود: مادرجان! غم مخور، حضرت زهرا(س) سر ما را میان دامنش گرفته و میگوید: غم مخورید اگر مادرتان نیست من هستم. نگران نباشید!»
کد خبر: ۵۷۴۰۱۱ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۵/۲۳
خاطرهنگاری آزادگان
آزاده و جانباز «ابوالقاسم علمدار» در فیلمی به بیان نحوه اسارتش پرداخته که در آستانه سالروز ورود آزادگان به میهن اسلامی از شما دعوت میکنیم نظارهگر این فیلم باشید.
کد خبر: ۵۷۴۰۰۶ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۵/۲۴
برگی از خاطرات اسارت شهید «لشگری»؛
«شب صدای نازک زنانهای نظر من را جلب کرد. بیشتر دقت کردم متوجه صحبت نگهبانها با چند زن شدم که به فارسی تکلم میکردند از اینکه چند زن ایرانی اسیر شده بودند خیلی ناراحت شدم. بعدها متوجه شدم آنها توسط دشمن غافلگیر و اسیر شدهاند ...» آنچه میخوانید بخشی از خاطرات خواندنی خلبان سرلشکر شهید «حسین لشگری» است که تقدیم حضورتان میشود.
کد خبر: ۵۷۳۹۹۹ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۵/۲۴
برگی از خاطرات اسارت شهید«لشگری»؛
«به سالنی هدایت شدیم که قبلاً در آنجا شکنجه شده بودم. همه با چشم و دست بسته دور هم بودیم. به هر نفری یک پتوی کهنه و مندرس دادند. آنقدر ما را به این طرف و آن طرف برده بودند که از خستگی و گرسنگی جانی برایمان نمانده بود ...» آنچه میخوانید بخشی از خاطرات خواندنی خلبان سرلشکر شهید «حسین لشگری» است که تقدیم حضورتان میشود.
کد خبر: ۵۷۳۹۸۹ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۵/۲۳
خاطره نگاری آزادگان
آزاده و جانباز «ابوالفضل پورسلطانی» در فیلمی به بازگویی خاطرات آزادگان در دوران اسارت که به زیارت حرم مطهر امام حسین(ع) در کربلا مشرف شدند و نیروهای بعثی با کتک زدن، آنها را از حرم بیرون کردند، پرداخته که در آستانه سالروز ورود آزادگان به میهن اسلامی و اربعین حسینی از شما دعوت میکنیم نظارهگر این فیلم باشید.
کد خبر: ۵۷۳۹۶۹ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۵/۲۳
کتاب «ساعت ۵ بود»؛ به قلم حسینعلی احسانی، خاطرات آزاده «حسین سهمی» از کودکی تا اسارت در اردوگاههای دشمن بعثی است.
کد خبر: ۵۷۳۹۵۴ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۵/۲۳
برگی از خاطرات شهید رئیسجمهور «رجایی»؛
«یکی از محافظان سریعتر از ماشین پیاده شد و در ماشین را برای ایشان باز کرد تا عمو پیاده شود. اما ایشان پیاده نشد و در ماشین را بست ...» ادامه این خاطره از شهید رئیسجمهور «محمدعلی رجایی» را در پایگاه اطلاعرسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.
کد خبر: ۵۷۳۹۰۶ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۶/۰۱
«هیچوقت ندیدم پدرم جلوی من گریه کند. خانه عمهام نزدیک مسجدی بود که پدر میرفت آنجا برای نماز خواندن. عمه میگفت بعضی وقتها نماز که تمام میشه و مسجد خلوته، پرده رو کنار میزنم میبینم داداش سر به سجده گذاشته و هایهای گریه میکنه ...» آنچه میخوانید بخشی از خاطرات خواندنی حواء (منیژه) لشگری همسر خلبان سرلشکر شهید «حسین لشگری» است که تقدیم حضورتان میشود.
کد خبر: ۵۷۳۸۸۵ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۵/۲۲
خاطرات شفاهی دوران اسارت
«محمدرضا فرجی» متولد ۱۳۳۹ از آزادگان سرافراز استان ایلام است که نزدیک به ۱۰ سال دوران سخت اسارت را با امید به خدا و عشق به امام حسین (ع) گذرانده است. در ادامه خاطرات شنیدنی از ماه محرم در اسارت را از این آزاده سرافراز تقدیم حضورتان میشود.
کد خبر: ۵۷۳۸۸۱ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۵/۲۲
از سوی نشر شاهد
کتاب «نخلهای زینتی» روایتی از خاطرات آزاده سرافراز «حمیدرضا قنبری» است که به قلم خودش از سوی نشر شاهد به چاپ خواهد رسید.
کد خبر: ۵۷۳۸۷۵ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۵/۲۶
خواهر شهید «ابراهیم شبستانی» نقل میکند: «آمده بود مرخصی؛ اما همه فکر و ذکرش جبهه بود. مدام از رزمندهها تعریف میکرد. از دوستان خوبی که پیدا کرده بود، میگفت. تکیه کلامش هم شده بود شهادت.»
کد خبر: ۵۷۳۸۱۸ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۵/۲۲
«میخواستیم برویم منزل مادر فرح. آن روز بدترین و سختترین روز زندگیام بود. مردم همه ساک به دست آواره، سواره و پیاده سرگردان جادهها بودند. دود و خاک و غبار همه جا را برداشته بود تا رسیدیم منزل مادر فرح، زندگی آن بیچارهها هم زیر خاک بود و گریهزاری میکردند ...» آنچه میخوانید بخشی از خاطرات خواندنی حواء (منیژه) لشگری همسر خلبان سرلشکر شهید «حسین لشگری» است که تقدیم حضورتان میشود.
کد خبر: ۵۷۳۷۸۳ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۵/۲۱
قسمت چهارم خاطرات شهید «بزرگ میرانی»
دوست شهید «بزرگ میرانی» نقل میکند: «تمام زندگیاش در یک کلمه خلاصه شده بود: مردم. اوقات فراغتش را بیشتر وقف مردم میکرد و کار خیر انجام میداد و همیشه در حال تلاش برای یاری رساندن بود تا بتواند گرهگشا باشد.»
کد خبر: ۵۷۳۷۷۰ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۵/۲۲
قسمت سوم خاطرات شهید «بزرگ میرانی»
دوست شهید «بزرگ میرانی» نقل میکند: «در وصیت نامهاش هم به اطاعت از رهبری و کمک به نیازمندان تأکید کرد. اگر در واقعه عاشورا هم بود، بلاتشبیه مثل حضرت علیاکبر(ع) در این راه قدم میگذاشت.»
کد خبر: ۵۷۳۷۶۹ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۵/۲۱
گفتگویی به مناسبت سالروز ورود آزادگان به میهن اسلامی
دکتر «محمد سلطانی» آزاده سرافراز ایلامی در مورد خاطرات سخت دوران اسارت میگوید: «سه روز اول اسارت در زندان بصره بودم. تفریح حزب بعث شکنجه اسرا بود. طی چهارسال که در اسارت به سر بردم هیچ خبری از خانواده نداشتم، چون حزب بعث به صلیب سرخ اجازه نداده بود اسم ما را ثبت کنند. من با جهان خارج از اردوگاه هیچ ارتباطی نداشتم. تمام اسرایی که در آن اردوگاه بودند به عنوان مفقودالاثر به اسارتشان ادامه دادند.»
کد خبر: ۵۷۳۷۶۷ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۵/۲۱
برگی از خاطرات شهید «بهتویی»؛
«زمانی که ما میخواستیم به شناسایی برویم. آقای بهتویی تأکید میکرد که حتماً با وضو برای شناسایی بیایید و ما نیز پس از وضو گرفتن با ذکر بسماللهالرحمنالرحیم و با دعای «امَن یُجیب» به شناسایی میرفتیم ...» آنچه میخوانید بخشی از خاطرات همرزم شهید «رجبعلی بهتویی» است که تقدیم حضورتان میشود.
کد خبر: ۵۷۳۷۴۶ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۵/۳۱
برگی از خاطرات شهید «میوهچین»؛
«وقتی وقت نماز و صدای اذان بلند میشد. علی اولین نفری بود که آستینهایش را بالا میزد و به سمت محل برگزاری نماز میرفت چه در جبههها و چه در پادگان آموزشی ...» آنچه میخوانید بخشی از خاطرات خواندنی شهید «علی میوهچین» است که تقدیم حضورتان میشود.
کد خبر: ۵۷۳۷۲۹ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۵/۲۹