شهید "ناصر اوجاقلو" از مادرى بنام "سيده زهرا اميرى" در سال 1341 در شهرستان زنجان به دنيا آمد.
کد خبر: ۴۵۸۷۷۵ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۴/۱۶
خواهر شهید عشقعلی احمدی تعریف میکند: فکر کردم شاید از داداش یا یکی از فامیل ها شیطنتی دیده و میخواهد خبرش را به مامان بدهد.
کد خبر: ۴۵۸۷۷۳ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۴/۱۶
به گزارش نوید شاهد از زنجان، شهید "طاهر اجاقلو" از مادرى به نام "ملكه صمصامى" در پاييز سال 1340 شمسى در خانوادهاى مذهبى در زنجان به دنيا آمد.
کد خبر: ۴۵۸۷۷۱ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۴/۱۵
خواهر شهید رضا ابوبصیر روایت میکند: شهر بههم ریخته بود. دانشآموزها درس و مدرسه را رها کرده بودند و همپای بقیۀ مردم در راهپیمایی ها شرکت می کردند.
کد خبر: ۴۵۸۷۶۹ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۴/۱۵
خواهر شهید میرزاعلی رستمخانی روایت میکند: میدانست من خواهر میرزاعلی هستم. تا من را کنار چشمه دید لبخند روی لبش نشست و گفت: خدا خیرت بده دختر. ان شاءالله عاقبت بهخیر بشی.
کد خبر: ۴۵۸۷۴۵ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۴/۱۴
خواهر شهید احمید احدی میگوید: هیچوقت بیکار ندیدمش. نُه ساله که بود همراه مصطفی و مرتضی می رفتند کوچۀ سیدلر جلوی دکان آقاجان بساط میکردند. می گفت باید پول تو جیبی مان را خودمان دربیاوریم.
کد خبر: ۴۵۸۷۴۰ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۴/۱۳
نشست «نقد و تحلیل گونه خاطره ، با تاکید بر آثار حمید حسام» با حضور حمید حسام، گلعلی بابایی و محمدرضا سنگری، سهشنبه یازدهم تیرماه در باغموزه دفاع مقدس برگزار میشود.
کد خبر: ۴۵۸۵۷۱ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۴/۱۱
خاطره ای از شهید قنبر جمزاده فرمانده گروهان - راوی همرزم شهید
من هنوز چفیه ی سیاه با خطوط سفیدش را به یادگاری دارم،چند ماشین پشت سر ماشین حامل پیکر شهید راه افتادند.در بین راه، شهید بسطامی و شهید ملاحی به ما ملحق شده و از شهادت قنبر مطلع شدند...
کد خبر: ۴۵۸۵۵۴ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۴/۱۱
خواهر شهید مجید شهریاری میگوید: اشک هایم را پاک کردم و سرم را برگرداندم. مجید کنار تخت مادر ایستاده بود. بیصدا دعایی را زمزمه می کرد و فوت می کرد سمت مادرم.
کد خبر: ۴۵۸۵۴۳ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۴/۱۱
کتاب حاجی فیروز حاوی خاطرات دیدهبان جانباز فیروز احمدی سال ۱۳۹۵ چاپ نخست خود را تجربه کرد.
کد خبر: ۴۵۸۴۳۲ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۴/۱۰
خاطره هایی از آموزگار شهید احمد کرمی راوی خانواده شهید
شهيد احمد معلمي كه به حق كلمه شهيد شایسته در خور وجودش بود، بخشندگي و سخاوتش نمايشگر كرمي بود كه از شناسنامه اش سر چشمه مي گرفت معلمي كه چون خود زاده غم و رنج بود درد جامعه و شاگردانش را به خوبي درک می کرد و محصلين خود را راهنمايي كرده از اين رو نه تنها شاگردانش از غم از دست رفتنش خون به جای اشك ريختند بلكه هر كس با اين شهيد زنده برخوردي داشته در سوگش اشك ريخت...
کد خبر: ۴۵۸۳۲۱ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۴/۰۹
خواهر شهید علی اکبر یگانه فرد میگوید: من به خیال اینکه او پیش ما نمیخواهد خودش را بشکند و حتی یک آخ نمی گوید، وقتی که دوروبرش خلوت می شد از دور زیر نظر می گرفتمش؛ اما هیچ موقع صدای شکایتی از او نشنیدم.
کد خبر: ۴۵۸۲۹۵ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۴/۰۹
معرفی کتاب;
این کتاب صوتی مجموعه خاطرات برگزیده دو جشنواره خاطره نویسی رزمندگان استان بوشهر در هشت سال دفاع مقدس در سالهای 90 و 91 است.
کد خبر: ۴۵۸۲۵۴ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۴/۰۹
خاطره ای خودنوشت از فرمانده شهید عباس مطیعی
این نوشتار واقعیتی است و حقیقتی است که انشاء الله برای همه سودمند خواهد افتاد و غرض از آن نه خودخواهی است و تعریف از خود ، بلکه نمایاندن گوشه ای از زندگی خود زندگی 24 ساعتم را که هرگز فراموش نمی نمایم. آخرین شبانه روزی که می توانستم راه بروم ، می توانستم مثل تو کارها را انجام دهم. آخرین شبانه روزی که مثل دیگر شبانه روزهای من پر بود از فعالیت و تحرک از آن همه مقاومت و خلاصه آخرین شبانه روزی که در میان دوستان بودم دوستانی که آنان را چون برادر می دانستم و حتی از برادر بهتر.
کد خبر: ۴۵۸۲۳۴ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۴/۰۹
سعد الله مرادي فر جانباز هفتاد در صد قطع نخاعی از اخلاق هم کلاسی شهیدش چنین می گوید
بارها شاهد بجا آوردن واجبات در زمان معين توسط شهيد بودم گاهي در ميان بازي ياري كم مي شد و مشاهده مي شد كه مراد جهت فرضيه نماز بازي را ترك كرده است او هميشه بنده و دوستان را به نماز اول وقت و درس خواندن تشویق مي نمود...
کد خبر: ۴۵۸۱۴۵ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۴/۰۵
خواهر شهید علیرضا مولائی از برادر خود تعریف میکند: همیشه میگفت ما زودتر از شما به کربلا می رویم. آنجا منتظر می مانیم تا شما بیایید. این حرفش یادم مانده بود.
کد خبر: ۴۵۸۱۰۳ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۴/۰۵
نوید شاهد سمنان: مراسم سالگرد شهادت شهید قدرت اله سنگی همراه با خاطره گویی خانواده شهید و سخنرانی حجت الاسلام کمالی روز دوشنبه مورخ ۹۸/۴/۳ در گلزار شهدای گرمسار برگزار شد.
کد خبر: ۴۵۸۰۴۴ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۴/۰۴
خواهر شهید عباس منتخبی میگوید: اوضاع شهر به هم ریخته بود. درگیری ها و راهپیمایی های پی درپی مردم و انقلابیون به اوج خودش رسیده بود. عباس آماده شد تا به تظاهرات برود. من هم دوست داشتم با او بروم
کد خبر: ۴۵۷۹۸۱ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۴/۰۳
سرهنگ پاسدار کریم نرگسی درباره ی شهادت علیمرد مهرداد چنین می گوید...
ماشین تویوتا را از علیمرد مهرداد گرفتم و گفتم: باید به خط بروم. همراه آقای غیاثی، مسئول آتشبار، به طرف خط راه افتادم؛ مهرداد را دیدم که پشت سرمان می دوید. صدایمان کرد و گفت: “من هم می آیم.” راه افتادیم تا به نزدیک نیروهای خودی که به طرف جاده ی آسفالته مهران- دهلران در حال حرکت بودند، رسیدیم. تانک های دشمن، روی جاده ی آسفالته، اجرای آتش می کردند...
کد خبر: ۴۵۷۹۵۴ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۴/۰۳
همسر شهید «حسینی یزدی نژاد» روایتی را از زندگی مشترکش با شهید «محسن حسینی یزدی نژاد» بیان می کند.
کد خبر: ۴۵۷۹۲۱ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۴/۰۳