علیاکبر کیست؟
پنجشنبه, ۰۵ فروردين ۱۴۰۰ ساعت ۱۲:۰۵
نوید شاهد - «در یکی از برنامههای پیادهروی به مرز خسروی، همراه حاجآقا بودم، در بین راه در حاشیه یکی از شهرها، زنی که فرزندش در آغوشش بود آمد و گفت: علیاکبر کیست؟ گفتیم چه کار دارید با ایشان؟ گفت: من فرزند مریض دارم؟...» ادامه این خاطره از شهید "حجتالاسلاموالمسلمین سیدعلیاکبر ابوترابیفرد" را در پایگاه اطلاعرسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.
به گزارش نوید شاهد استان قزوین، سید آزادگان، شهید حجتالاسلاموالمسلمین سیدعلیاکبر ابوترابیفرد، در سال ۱۳۱۸ به دنیا آمد، پدرش سید عباس ابوترابیفرد نام داشت، دوران ابتدایی را در مدارس دولتی قم سپری کرد و سپس در نجف به تحصیل حوزوی پرداخت.
وی در جنگ ایران و عراق در کنار مهدی چمران حضور داشت و در نهایت به اسارت درآمد. نقش عمدهای در اردوگاههای اسرای ایرانی در عراق داشت، نماینده تهران در مجلس چهارم و پنجم و از اعضای مؤسس جمعیت ایثارگران انقلاب اسلامی بود که به سبب تحمل اسارت در جریان جنگ ایران و عراق به سید آزادگان مشهور بود.
سید علیاکبر ابوترابیفرد از آنجایی که جانباز ۷۰ درصد بود، دوازدهم خرداد ۱۳۷۹ در مسیر زیارت حرم علیبن موسی الرضا (ع) به همراه پدرش آیتاللَّه سیدعباس ابوترابیفرد بر اثر سانحه رانندگی به مقام شهادت نایل شد و پیکر هر دو در صحن آزادی حرم امام رضا (ع) به خاک سپرده شده است.
وی در جنگ ایران و عراق در کنار مهدی چمران حضور داشت و در نهایت به اسارت درآمد. نقش عمدهای در اردوگاههای اسرای ایرانی در عراق داشت، نماینده تهران در مجلس چهارم و پنجم و از اعضای مؤسس جمعیت ایثارگران انقلاب اسلامی بود که به سبب تحمل اسارت در جریان جنگ ایران و عراق به سید آزادگان مشهور بود.
سید علیاکبر ابوترابیفرد از آنجایی که جانباز ۷۰ درصد بود، دوازدهم خرداد ۱۳۷۹ در مسیر زیارت حرم علیبن موسی الرضا (ع) به همراه پدرش آیتاللَّه سیدعباس ابوترابیفرد بر اثر سانحه رانندگی به مقام شهادت نایل شد و پیکر هر دو در صحن آزادی حرم امام رضا (ع) به خاک سپرده شده است.
علیاکبر کیست؟
سید عباس ایزدپناه از دوستان حجتالاسلاموالمسلمین سیدعلیاکبر ابوترابیفرد در دوران اسارات نقل میکند:
در یکی از برنامههای پیادهروی به مرز خسروی، همراه حاجآقا بودم، در بین راه در حاشیه یکی از شهرها، زنی که فرزندش در آغوشش بود آمد و گفت: علیاکبر کیست؟ گفتیم چه کار دارید با ایشان؟
گفت: من فرزند مریض دارم؟ دیشب در خواب آقایی را دیدم که گفتند مشکل تو را علیاکبر حل میکند. پرس و جو کردم گفتند ایشان همراه کاروان شماست!
ما که همگی اشکهایمان جاری شده بود، حاجآقا را به او نشان دادیم و آن زن دستمالی را درآورد و به حاجآقا داد و گفت: این دستمال را برایم بیاندازید در حرم امام حسین (ع).
حاجآقا هم بلافاصله قبول کرده و دستمال را از ایشان گرفتند، در صورتی که ما قرار بود فقط تا مرز خسروی برویم و امکان عبور از مرز و رفتن به حرم امام حسین (ع) برایمان امکانپذیر نبود.
به مرز خسروی که رسیدیم، خانمی اهل کربلا بود که برای زیارت قبر پسرش که در ایران دفن شده بود، آمده بود و آن روز در مرز خسروی عازم عراق بود و هدایای مردم را برای حرم امام حسین (ع) جمع میکرد، خاجآقا هم رفتند سراغ ایشان و دستمال را به او دادند.
منبع: کتاب پدیده (سیره سید آزادگان شهید حجتالاسلاموالمسلمین سیدعلیاکبر ابوترابیفرد در خاطرات آزادگان استان قزوین)
نظر شما