شکنجه به جرم نماز خواندن!
به گزارش نوید شاهد استان قزوین، ایثارگر «یونس حسنپور» روایت میکند: یادم میآید برای اینکه برادر شیخی را از گفتن اذان و خواندن نماز در محوطه باز دارند، روی زمین مینشاندند و با کابل روی پایی که به شدت زخمی بود میزدند با اینکه صورتش زرد شده بود و توان نداشت، ولی باز تحمل میکرد.
آنها برای اینکه او را بیشتر عذاب دهند، شکنجهها را سختتر میکردند و، چون میدانستند که ما از دیدن این صحنهها عذاب میکشیم این کار را میکردند. بعد از شکنجه او بیهوش شده و ما دورش نشستیم و دعا کردیم نمیدانم چرا خود را مقصر میدانستم که چرا جلو نرفتم تا او را نجات بدهم.
در همین فکر بودم که مردی هم سنوسال خودم گفت در چه فکری؟ گفتم چرا او را نجات ندادیم؟ و گریستم، او گفت صبر داشته باش مرد، آنطور که معلوم است بدتر از اینها را هم سرما میآورند مطمئن باش اگر جلو میرفتی تو و او را یکجا جلوی همه میکشتند کمی که اندیشیدم دیدم درست میگوید من باید صبر داشته باشم.
عراقیها از نماز خواندن بدشان میآمد به خصوص نماز جماعت اعصابشان را خرد میکرد و ما را اذیت میکردند. مثلاً در را برای رفتن به دستشویی باز نمیکردند و دو روز در زندان نگه میداشتند و دشنام میدادند.
منبع: کتاب نسل آفتاب (جلد ۱)