نوید شاهد | فرهنگ ایثار و شهادت

برچسب ها - خاطرات از شهید
حمید گفت امشب شب دامادی من است و به طور جدی گفت من شهید می شوم به طوری که بعد از عبور از موانع به موقعیت کانل 143 شراهانیه رسیدیم ...
کد خبر: ۴۱۸۱۵۳   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۱۰/۱۲

خاطرات شهدا؛
خاطره اى از شهيد مسعود دهقان فرزند قربان على به روايت معصومه دهقان(خواهر شهيد)
کد خبر: ۴۱۸۰۲۱   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۱۰/۱۰

می گفت:«هر چه دلتان می خواهد با هم حرف بزنید، مُنتها در مورد دیگران حرف نزنید. در مورد خودتان و کارهایتان حرف بزنید، کاری به کار دیگران نداشته باشید.»
کد خبر: ۴۱۷۹۸۱   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۱۰/۱۰

خاطرات شهید
شهيد حسين مال احمدي فرزند علي در سال1345 در روستاي دهقايد از توابع شهرستان برازجان ديده به جهان گشود. داوطلبانه خواستار خدمت در جبهه گرديد،و در جبهه هاي حق عليه باطل استقرار يافت. وي پس از7 ماه جدال با بعثيون كافر سرانجام در جبهه اروندكنار مقارن با عمليات غرورآفرين الله اكبر شربت شيرين شهادت را نوشيد.
کد خبر: ۴۱۷۸۰۹   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۱۰/۰۸

خاطرات
شهید اسماعیل غریبی در تاریخ 1314/01/01 در خورموج متولد شدند. باشروع جنگ به جبهه جنگ عازم شدند و در پشت جبهه به مکانیکی می پرداختند. و سرانجام در تاریخ 1365/10/04 در اروندکنار به شهادت رسیدند.
کد خبر: ۴۱۷۸۰۲   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۱۰/۰۸

به مناسبت سالروز شهادت؛
درب اولین منزل ایستاد، گره گونی را باز کرد و پلاستیکی را کنار در گذاشت، چند مرتبه به شدت در را کوبید و سریع رفت، در باز شد، زنی پلاستیک کنار در را برداشت، به بیرون سرک کشید و برگشت .
کد خبر: ۴۱۷۵۴۳   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۱۰/۰۴

خاطره ای پیرامون شهید حسن سلطانی در سالروز شهادت؛
شهید حسن سلطانی با تمام وجود به یقین رسیده بود که تا خدا نخواهد، برگی از درخت جدا نمی شود.
کد خبر: ۴۱۷۵۳۲   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۱۰/۰۳

در روستا افرادی صحبت هایی راجع به انقلاب می کردند. محمد جواد یک قوطی رنگ برداشت و جای تجمع این افراد این سخن حضرت امام خمینی (ره) را نوشت : « نگویید که انقلاب برای ما چه کرد، شما برای انقلاب چه کردید».
کد خبر: ۴۱۷۲۷۲   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۹/۳۰

بارها با آن قرآن بر مزار شهید «حسین سلطانی» به تلاوت مشغول شد. هنوز هم قرآن او زینت بخش خانه ی ماست.
کد خبر: ۴۱۷۲۵۱   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۹/۳۰

خواستم از او چیزی بپرسم، گفت« خوشا مردن در راه جانان جان سپردن».
کد خبر: ۴۱۷۲۳۹   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۹/۳۰

علیرضا روبروي قبر شهدا ايستاد و گفت: مامان، آرزو دارم كه من هم شهيد شوم.
کد خبر: ۴۱۷۲۳۸   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۹/۳۰

در عملیات والفجر 5 حمید رضا بی سیم چی بود و از رمز عملیات اطلاع داشت، همه آنها را روی کاغذی یادداشت کرده بود. به هنگام نبرد و شدت گرفتن حملات دشمن و حساس شدن منطقه برای این که رمز عملیات به دست دشمن نیفتد آنها را تکه تکه کرده و داخل دهانش گذاشته بود. که هنگام کفن و دفن متوجه این قضیه شدیم.
کد خبر: ۴۱۷۱۰۴   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۹/۲۸

دوستان کاظم می گویند با اینکه در جبهه ها فرمانده است، اما مثل نیروهای عادی در هر کاری کمک می کند؛ پا به پای بچه ها، سنگر می زند، نگهبانی می دهد و برای شستن ظرف ها داوطلب می شود.
کد خبر: ۴۱۷۰۸۲   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۹/۲۸

خجالت میکشم در هرکوچه ای که قدم میزنم یکی، دو شهید داده اند. وقتی پدر و مادر آنها را می بینم به چشمان آنها نمی توانم نگاه کنم.
کد خبر: ۴۱۷۰۵۵   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۹/۲۸

همیشه چشم انتظارم که روزی حسن به خانه برمیگردد..
کد خبر: ۴۱۶۹۷۷   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۹/۲۷

در همین حین، به یک نفر که از لحاظ مالی وضع خوبی داشت و ظرفی با خودش نیاورده بود، یک حلب خالی روغن به عنوان ظرف داد.» اکبر از تبعیض، بیزار بود.
کد خبر: ۴۱۶۹۴۲   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۹/۲۶

سالروز شهادت/خاطرات
شیون مکن ، مادر ، بر مرگ خونبارم ... شیون مکن ، مادر . »من گریه نمی کنم ، اطرافم هم گریه می کنند ؛ اما من ساکتم ، خودم را نگه می دارم و شیون نمی کنم . به عکس پسرم ، رضا نگاه می کنم ، که غرق در دسته های گل ، روی تاقچه اتاقمان گذاشته ام . چشمهایش انگار می خندند...
کد خبر: ۴۱۶۸۵۵   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۹/۲۹

خواب دیدم که شهید لباس خادمهای امام رضا (ع)را پوشیده است و در صحن حرم ایستاده است، گفتم: پسرم دیگر نمی گذارم از من جدا شوی و او گفت مادر من باید بروم.
کد خبر: ۴۱۶۷۳۷   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۹/۲۲

شهید دانشجو
فقر و محروميت دوران ستم شاهي و كمبود امكانات تحصيلي باعث شد تا براي ادامه تحصيل باز هم مهاجرت كند و از دالكي به برازجان بيايد.تحصيلات راهنمايي را در برازجان گذراند و پس از آن راهي كازرون شد تا تحصيلات متوسطه را در رشته رياضي ادامه دهد .
کد خبر: ۴۱۶۵۴۶   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۹/۲۳

شهدا دانشجو
سال 1347در روستاي دميگز بدنيا آمد و در سن هفت سالگي به دبستان رفت ازشاگردان ممتاز بود تا اينكه درسال چهارم ابتدايي با اوج گيري انقلاب در راهپيمايي ها شركت مي كرد.پس از اتمام ابتدايي به مدرسه راهنمايي واردشد و با ورود به مدرسه راهنمايي دوش بدوش جوانان در بسيج به فعاليت پرداخت و در انجمن اسلامي هم فعاليت هاي فوق برنامه داشت.
کد خبر: ۴۱۶۵۳۶   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۹/۲۳