نوید شاهد | فرهنگ ایثار و شهادت

برچسب ها - خاطرات از شهید
بعد از خدمت سربازی با پیروزی انقلاب به عضویت سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در آمد. اوایل به آنها حقوق نمی داندند.اما هیبت الله می‌گفت: «من برای خدا و دفاع از انقلاب وارد سپاه شدم».
کد خبر: ۴۰۹۹۱۶   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۶/۲۳

ملحفه را روی صورتش کشیدم. صدای خنده اش را شنیدم. این کارش برایم عجیب بود، گفت:آن چه را که من می بینم، اگر تو هم می دیدی، می خندیدی.
کد خبر: ۴۰۹۷۶۱   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۶/۲۱

شهید با اینکه در محیط پرورشگاه بزرگ شده بود، ولی بسیار باتقوا و پایبند اصول و فردی مومن بود و می گفت می خواهم اگر امام(ره) نباشد من هم نباشم.
کد خبر: ۴۰۹۵۶۱   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۶/۱۸

شهید مجید فیلی در اولین روز از مرداد ماه سال 1361 در خرمشهر به دنیا آمدند .ایشان با شروع جنگ به جبهه رفتند و در تاریخ 1361/06/21 به شهادت رسیدند و در بوشهر دفن شدند.
کد خبر: ۴۰۹۵۶۰   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۶/۱۹

مرگ، هر لحظه در انتظار انسان است و شهادت ، بهترین نعمتی است که خدا به بنده اش می دهد . من در آرزوی به دست آوردن این نعمتم و می دانم روزی ام می شود.
کد خبر: ۴۰۹۴۹۷   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۶/۱۶

سيدحميد هميشه به دوستان و رزمندگان توصيه مي‌كرد رنگ سبز لباس شما بايد هميشه سبز باشد، مبادا جايي از آن را آمريكايي‌ها مشق‌نويسي كنند، مگر آن كه با سرخي شهادت آن را به رنگ سرخ درآوريد.
کد خبر: ۴۰۹۴۸۸   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۶/۱۵

خاطراتی از شهید حاج محمدصادق امانی
هر چند برادران امامنی جمع المال بودند، اما حساب کتاب جداگانه ای نیز برای خود داشتند. بهار سال 1341 پس از رسیدگی به حساب سال؛ صادق متوجه شد که مستطیع است و باید به حج برود.
کد خبر: ۴۰۹۴۶۱   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۶/۱۵

خاطراتی از زندگی شهید سیدمجتبی هاشمی
اوایل حضورمان در هتل کاروانسرا، روابطمان با دیگر گروه ها که در هتل پرشین مستقر بودند، خیلی خوب بود. کمک هایی که به فدائیان اسلام می رسید، خیلی زیاد بود. یعنی نیروهایی که به این هتل می آمدند، اعم از منقضی خدمت ها و کمک های مردمی، بسیار زیاد بود.
کد خبر: ۴۰۹۴۱۲   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۶/۱۴

خاطرات همسر شهید فريبا مژدهي فرد
در آخرین مرخصی عکسی انداخت و قاب کرد بعد دستي به روي عكس كشيد و گفت: اين عكس را هنگام شهادتم، سر مزارم خواهيد آورد.
کد خبر: ۴۰۹۰۹۴   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۶/۰۹

شهید باهنر از زبان همسرش؛
ساواک دفعات زیادی خواهرش را دستگیر می کرد و با این کار ایشان را شکنجۀ روحی می داد، اما ایشان از اهداف خود دست بر نمی داشت، واقعا شهید باهنر تفسیر صبر بود.
کد خبر: ۴۰۹۰۵۳   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۶/۰۸

خاطره مادری که جگر گوشه اش را به قتلگاه جبههه ها فرستاد:
بانو روح انگیز غبار قاب عکس را با چادرش تمیز می کند و می گوید: داخل اتاق آمد و گوشه چادرم را بوسید و گفت که مادر به من قول بده شهید که شدم هر وقت دلت برایم تنگ شد به جای گریه نماز بخوانی.
کد خبر: ۴۰۹۰۳۹   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۶/۰۸

خاطراتی از زندگی شهید سیدمجتبی هاشمی
روزی نبود که به بیمارستان سرنزند. مرتب به مجروحین سرکشی می کرد. حضورش در بیمارستان، برای همگان روحیه بخش بود. حتی پزشکان و پرستاران هم از نحوه ی رفتار، گفتار و برخورد ایشان روحیه می گرفتند.
کد خبر: ۴۰۸۹۴۲   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۶/۰۷

یادنامه شهید سرلشکر خلبان عباس بابایی
من تعداد هفت فرزند دارم و عباس در میان فرزندانم «برترین» آنها بود. او خیلی مهربان و کم توقع بود. با توجه به اینکه رسم بود تا هر سال شب عید برای بچه ها لباس نو تهیه شود؛ اما عباس هرگز تن به این کار نمی داد.
کد خبر: ۴۰۸۷۷۲   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۶/۰۵

خاطراتی از زندگی شهید سیدمجتبی هاشمی
وقتی ارتش عراق، سی و یک شهریور ماه سال 1359 رسما از مرز شلمچه عبور کند و از مسیر نو به سمت خرمشهر پیش رفت، صدام خودش را آماده می کرد تا چند ساعت بعد وارد خرمشهر شود و با عنوان سردار قادسیه عکس فاتح بگیرد و روز بعد در اهواز سخنرانی کند.
کد خبر: ۴۰۸۷۳۷   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۷/۱۶

سالروز آسمانی شدن سردار شهید
آخرين بار كه نادر به سوي شهر مهاباد هجرت كرد، سرآغاز هجرتش وصيتنامه اي بود به ياران خود و يك خداحافظي معصومانه كه ديگر برنخواهم گشت.
کد خبر: ۴۰۸۴۶۳   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۵/۳۱

خاطراتی از زندگی شهید سیدمجتبی هاشمی
مقاومت در خرمشهر تمام محاسبات دشمن را برهم زد. جنگ های نامنظم چریکی، شبیخون های پی در پی شبانه توام با رعب و وحشتی که در جان عراقی ها ریخته می شد، حتی به اسارت درآمدن تعدادی از نیروهای عراقی و ... همگی تمام رشته های فرماندهان ارشد عراق را پنبه کرد.
کد خبر: ۴۰۸۴۵۲   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۵/۳۱

بعد از صاف شدن هوا برادري را ديدم که دست راستش قطع شده و تفنگ را به دست چپ گرفته و فرياد مي زند الله اکبر برويد جلو. مي رويم کربلا. برادر ديگري دست چپش قطع شده بود که تنها قسمتي از آستين لباسش آنرا نگه داشته بود ، بعد دکمه آستين را باز کرد و دست خود را بر زمين انداخت مي گفت: من مي خواهم به جلو بيايم...
کد خبر: ۴۰۸۳۸۶   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۵/۳۰

خاطرات خانم خديجه نادي حق
ايشان به من گفت كه بيا نزديك تر، ‌من مرثيه مي خوانم، شما هم گوش فرا دهيد. تقريبا سه ساعت با اين حال و اوضاع گذشت. شهيد مرثيه مي خواند و من هم فقط گريه مي كردم.
کد خبر: ۴۰۸۲۷۸   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۵/۲۹

نگاهی به زندگی شهید سرلشکرخلبان علیرضا یاسینی
هنوز ساعتی از بازگشت دسته پروازی که صبح برای عملیات رفته بود، نگذشته بد، ماموریت دیگری به ما ابلاغ شد. در این ماموریت سه فروند هواپیما در یک دسته پروازی برای زدن تاسیسات برق بغداد آماده شدند.
کد خبر: ۴۰۸۲۱۳   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۵/۲۸

خاطرات آقاي ملا احمد دارلكي
بزرگترين آرزوي شهيد برقراري حكومت اسلامي و ايجاد عدالت در جامعه بود و چون زمان طاغوت كساني را مي خواستند كه مخالف اسلام بودند، در این رابطه چندین بار عبدالکریم کرمی را هم خواسته بودند امام ایشان قبول نمی کردند و بدین جهت مورد آزار و اذیت قرار می گرفت.
کد خبر: ۴۰۸۱۱۳   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۵/۲۶