خاطره خواندنی به دنیا آمدن نوزادی در گیرودار رسیدگی به مجروحان!
به گزارش نوید شاهد استان قزوین، امدادگر جبهه محبوبه ربانیها، دوم اردیبهشت ۱۳۴۲ در شهر قزوین به دنیا آمد. وی در دامان والدین متدینی به نامهای حاجتراب ربانیها و سکینه برادران بزرگ شد، مادرش خانهدار و پدرش نانوا بود و دارای تحصیلات کارشناسی مامایی است. ایشان با اعلام نیاز جبههها به پرستار، عازم مناطق جنگی شد و در بیمارستان شهید کلانتری، ورزشگاه تختی، بیمارستان امام خمینی (ره) و بیمارستان صلاحالدین ایوبی به بیماران خدمات ارائه داد.
خاطره خواندن به دنیا آمدن نوزادی در گیرودار رسیدگی به مجروحان!
محبوبه ربانیها از زنان امدادگر استان قزوین روایت میکند: ناگهان در یکی از شبهای عملیات که ازدحام مجروحان بیداد میکرد خبر آوردند در آن گیرودار زائویی مراجعه کرده است. غیر از من هیچ مامایی در بیمارستان نبود. گفتم او را به بخش زایمان منتقل نمایند. معاینه کردم و متوجه شدم زائو شکم اولی است.
از سوی دیگر بچه درشتی در شکم داشت و مرتب به کردی غلیظ صحبت میکرد. این دیگر آخر بدشانسی بود. اصلا زبانش را متوجه نمیشدم. فقط چند کلمه مربوط به شغلم را یاد گرفته بودم و همانها را گفتم و بقیه را با اشاره به او فهماندم.
پزشک زایمان یک دکتر بنگلادشی بود که با اطلاعات علمی خیلی کمی داشت و قرار بود فردا صبح به بیمارستان مراجعه کند. دست تنها بودم. کار مشکلی در پیش داشتم. به هر زحمتی بود تمام کارهای زائو را به تنهایی انجام دادم. در حین زایمان هر موقع که فرصت میشد به بخش مجروحان میرفتم و به آنها رسیدگی میکردم. بالاخره نوزاد در سلامتی کامل متولد شد.
یکی دو ساعت بعد از زایمان دریافتم حال زائو نیز بر وفق مراد است. به خاطر ناامنی و احتمال موشک باران بیمارستان، او را مرخص کردم. در حین خداحافظی به او گفتم صبح حتما بیا تا بخیههایت را ببینم که مشکلی پیش نیاید.
این زن از اهالی حاشیه شهر بود. صبح دکتر نیز سررسید و معاینهاش کرد. باورش نمیشد که نیمه شب و با آن وضعیت و بدون وسیله چنین زایمان تمیزی گرفته باشم.
منبع: جلد چهارم کتاب به قول پروانه (خاطرات محبوبه ربانیها از زنان امدادگر استان قزوین)