نوید شاهد | فرهنگ ایثار و شهادت

برچسب ها - خاطرات
گفتگوی تصویری با مادر شهید«قاسم خاکشیری»؛
مادر شهید«قاسم خاکشیری» گفت: به فرزندم گفته بودند باید به قله بازی دراز اعزام شوید، برای دیدن ما به کرمانشاه آمد داخل حیاط به من گفت؛ مادر این بار بروم به نظرت دوباره برمی گردم؟! من هم گفتم همه چیز را به خدا بسپار. بندهای پوتینش را باز نکرده محکم کرد و دوباره به جبهه برگشت.
کد خبر: ۵۳۴۲۳۳   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۲/۲۰

خاطرات شفاهی والدین شهدا؛
فاطمه پرویز مادر شهید «حمیدرضا زمان‌زاده» می‌گوید: «وقتی می‌خواست به جبهه برود، از من می‌خواست تا از ته دلم راضی باشم.» در ادامه مصاحبه تصویری با مادر و خواهر این شهید گرانقدر را می‌بینید.
کد خبر: ۵۳۴۱۴۴   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۲/۱۸

«هنوز مین منور روشن بود و روشنایی می‌داد. مجید و همرزمانش در حال پیشروی بودند، که یک لحظه دیدم مجید آقا بلند شد و به شدت به زمین کوبیده شد. به مجید آقا که رسیدم، از ایشان پرسیدم چی شد؟ گفت: تیر خوردم. گفتم: کجایت تیر خورده؟ گفت: کمرم! این را که گفت به کمرش دست زدم و دیدم گلوله کمرش را شکافته و خون از آن جاری است ...» ادامه این خاطره از شهید جانباز «مجید نبیل» را در پایگاه اطلاع‌رسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.
کد خبر: ۵۳۴۰۷۳   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۲/۱۷

خاطره خودنوشت شهيد شرفی«4»
شهيد «خليل شرفی» در دفتر خاطرات خود می نویسد: «نماز ظهر و عصر را در هتل خوانديم و ناهار (چلو مرغ) را در رستوران خورديم و...» متن کامل قسمت چهارم خاطره خودنوشت این شهید بزرگوار را در نوید شاهد بخوانید.
کد خبر: ۵۳۴۰۷۰   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۲/۱۸

خاطره خودنوشت شهيد شرفی«3»
شهيد «خليل شرفی» در دفتر خاطرات خود می نویسد: «کم کم عقربه ساعت به وقت تعيين شده نزديک می شديم. چند دقيقه ای که به تحويل سال مانده بود سر به سجده نهاديم و...» متن کامل قسمت سوم خاطره خودنوشت این شهید بزرگوار را در نوید شاهد بخوانید.
کد خبر: ۵۳۴۰۶۹   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۲/۱۸

خاطرات شفاهی والدین شهدا؛
شهید «عزیز اله پورمند» از شهدای دفاع مقدس است که اسفندماه 1366 طی عملیات بیت المقدس منطقه شاخ شمیران کردستان به درجه رفیع شهادت نایل آمد. مادر شهید از خاطرات ی که از فرزندش در خاطرش مانده است، می‌گوید: عزیزاله در آخرین مرخصی که به خانه آمد، شب قبل رفتنش برایمان از بیرون شام خرید و غذا خوردنمان را نگاه می کرد و می‌گفت؛ پیش چشمانم بخورید... و هنگام شهادتش برف می بارید. در ادامه فیلم این مصاحبه تقدیم حضورتان می شود.
کد خبر: ۵۳۴۰۶۱   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۲/۱۸

هم‌رزم شهید «نعمت‌الله رجبی» نقل می‌کند: «در عالم بی‌خیالی می‌گفتیم و می‌خندیدیم؛ و صدایی توجه ما را جلب کرد و گفت: اینجا جبهه است و خط مقدم، چرا ایام رو به غفلت می‌گذرونید؟ یک مقدار هم به فکر قیامت باشین! ...» نوید شاهد سمنان به مناسبت روز معلم، در دو بخش خاطرات ی از این شهید گرانقدر برای علاقه‌مندان منتشر می‌کند که توجه شما را به قسمت دوم این خاطرات جلب می‌کنیم.
کد خبر: ۵۳۳۹۷۲   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۲/۱۵

خاطرات شفاهی والدین شهدا؛
شهید «جعفر چراغی» از جمله شهدای جنگ تحمیلی است که مردادماه 1365 در منطقه عملیاتی مهران به درجه رفیع شهادت نایل آمد. مادر شهید جعفر می گوید: پسرم بارها می گفت بعد از آزاد سازی مهران شهید می شوم. او آرزوی شهادت داشت و بالاخره بعد از آزادسازی مهران به آرزویش رسید. فیلم مصاحبه در ادامه تقدیم حضورتان می شود.
کد خبر: ۵۳۳۹۶۸   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۲/۱۴

همسر شهید «نعمت‌الله رجبی» نقل می‌کند: «بعد از شهادتش فقیری به منزل ما آمد. وقتی متوجه شد نعمت‌الله شهید شده، شروع کرد به گریه کردن. ...» نوید شاهد سمنان به مناسبت روز معلم، در دو بخش خاطرات ی از این شهید گرانقدر برای علاقه‌مندان منتشر می‌کند که توجه شما را به قسمت نخست این خاطرات جلب می‌کنیم.
کد خبر: ۵۳۳۹۵۰   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۲/۱۴

در خاطره ای از شهید مرتضی جاویدی نقل شده است: «صبح مرتضی صدایم زد و زمین های کشاورزی شهر امیدیه را نشانم داد و گفت : ایوب، همراه حسن مایلر برو سر زمین و هر چی می تونید گوجه فرنگی بخرید!...» متن کامل خاطره این شهید بزرگوار را در نوید شاهد بخوانید.
کد خبر: ۵۳۳۹۲۹   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۲/۱۳

شهید«علی صاحبی» دی 1337 در یکی از جزینک زابل متولد شد، پس از استخدام در آموزش و پروش عازم جبهه شد و سرانجام در اردیبهشت 1365 در فاو به فیض شهادت نایل آمد. همسر شهید از خاطره آخرین دیدار خود با شهید«علی صاحبی» می‌گوید.
کد خبر: ۵۳۳۹۱۵   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۲/۱۲

برادر شهید «حجت اله گوهری» در ذکر خاطره ای می گوید: برادرم دبیر بود و به عشق دفاع از وطن به عنوان بسیجی رهسپار جبهه شد اما من و او یک جفت پوتین داشتیم که نوبتی می پوشیدیم و سرانجام پس از شهادتش پیکرش را با همان پوتین های مشترک شناسایی کردم.
کد خبر: ۵۳۳۹۰۸   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۲/۱۲

برگی از خاطرات دفاع مقدس؛
«قرار بود کسی متوجه حمل و نقل ما نشود. مجبور بودیم شب‌ها حرکت کنیم. نزدیک خرمشهر سمت چپ پیچیدیم و ساعت یک نیمه شب به مقر مکانیکی رسیدیم. هوا بیش از حد سرد بود، هیچ وسیله و جایی برای خواب نداشتیم ...» ادامه این خاطره از نویسنده و رزمنده دفاع مقدس «کامبیز فتحی‌لوشانی» را در پایگاه اطلاع‌رسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.
کد خبر: ۵۳۳۹۰۰   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۲/۱۲

مادرخانم شهید «نوروزعلی امیرفخریان» نقل می‌کند: «نوروزعلی می‌گفت: اگه شما برین مسجد، بچه‌ها با مسجد بیگانه نمی‌شن. اگه به رفتار خودمون دقت کنیم، همه چیز درست می‌شه. اونا هم راه رو پیدا می‌کنن.» نوید شاهد سمنان به مناسبت روز معلم، در سه بخش خاطرات ی از این معلم شهید برای علاقه‌مندان منتشر می‌کند که توجه شما را به قسمت سوم این خاطرات جلب می‌کنیم.
کد خبر: ۵۳۳۸۹۴   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۲/۱۲

خاطرات شفاهی والدین شهدا؛
علی‌بایرام بقایی پدر شهید «ذبیح‌الله بقایی» می‌گوید: «از شهادت فرزندم خیلی راضی هستم. از او خواستم روز قیامت شفاعتم کند.» در ادامه مصاحبه تصویری با پدر این شهید گرانقدر را می‌بینید.
کد خبر: ۵۳۳۸۳۵   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۲/۱۴

هم‌رزم شهید «نوروزعلی امیرفخریان» نقل می‌کند: «از او سؤال کردم: راه امام حسین (ع) رو چطوری می‌تونیم ادامه بدیم؟ جواب داد: راه امام حسین، راه امامه! اگه سستی کنیم روز قیامت نمی‌تونیم جوابگو باشیم.» نوید شاهد سمنان به مناسبت روز معلم، در سه بخش خاطرات ی از این معلم شهید برای علاقه‌مندان منتشر می‌کند که توجه شما را به قسمت دوم این خاطرات جلب می‌کنیم.
کد خبر: ۵۳۳۸۲۶   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۲/۱۱

خاطرات شفاهی والدین شهدا؛
علی‌اکبر یعقوبی پدر شهید «ناصر یعقوبی» می‌گوید: «نماز جماعت، نماز جمعه و دعا توسل خواندنش ترک نمی‌شد. درسش خوب بود و از این رو من همیشه به او می‌گفتم: درست را ادامه بده. ولی ناصر می‌گفت: زمان جنگ است و باید به جبهه بروم و برای دفاع از خاک کشورم بجنگم.» در ادامه مصاحبه تصویری با پدر این شهید گرانقدر را می‌بینید.
کد خبر: ۵۳۳۸۱۱   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۲/۱۳

برگی از خاطرات دفاع مقدس؛
«ناگهان صدای انفجار و موشک‌باران شهر، گوش فلک را کر کرد. به فاصله چند ثانیه حال و هوای شهر دگرگون شد. گردوخاکی از کوچه‌ها برخاسته بود که چشم چشم را نمی‌دید. گرومپ گرومپ موشک‌ها در جای جای بانه بر زمین می‌نشستند و صدای ممتد تیراندازی و انفجار یک لحظه هم متوقف نمی‌شد ...» ادامه این خاطره از «منوچهر مهجور» یکی از فرماندهان دوران دفاع مقدس را در پایگاه اطلاع‌رسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.
کد خبر: ۵۳۳۸۱۰   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۲/۱۱

خاطرات آزادگان
«حاج‌آقا ابوترابی در آخرین روز ماه مبارک رمضان که احتمال می‌داد شب عیدفطر باشد به دوستان اسیر توصیه کرد نماز مخصوص آن شب را که شامل دو رکعت است، بخوانند ...» ادامه این خاطره از سید آزادگان، شهید «حجت‌الاسلام‌والمسلمین سیدعلی‌اکبر ابوترابی‌فرد» را در پایگاه اطلاع‌رسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.
کد خبر: ۵۳۳۸۰۵   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۲/۱۱

خاطرات شفاهی والدین شهدا؛
لیلا میرجانی مادر شهید «حسن یداللهی» روایت می‌کند: «همرزمان حسن یکی از خاطرات او را اینگونه برایم تعریف کردند؛ مدتی بود که کسی می‌آمد و ما را برای خواندن نماز شب باخبر می‌کرد. آن شخص را کسی نمی‌‎دید. تصمیم گرفتم یک نفر را نگهبان بگذاریم تا مطلع شویم کار چه کسی است. بعد از چند روز مطلع شدیم کار حسن بوده که بخاطر علاقه که به نماز شب داشت، دوستداشت همه را بیدار کند و کسی خواب نماند.» در ادامه مصاحبه تصویری با مادر این شهید گرانقدر را می‌بینید.
کد خبر: ۵۳۳۸۰۳   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۲/۱۲