نوید شاهد | فرهنگ ایثار و شهادت

برچسب ها - خاطرات جانبازان
در گفتگو با جانباز 70 درصد محمد صالحی مطرح شد؛
«منطقه فاو از اهمیت بسزایی برای بعثی‌ها برخوردار بود، لذا موانع زیادی را ایجاد کرده بودند تا ایرانی‌ها نتوانند آن را تصرف کنند، ولی رزمندگان با انجام عملیات والفجر هشت که وحشتناک و بسیار سنگین بود، توانستند فاو را تصرف کرده و با توکل به خداوند و تاسی از فرهنگ ایثار و شهادت، نشدنی‌ها را ممکن کنند ...» آنچه می‌خوانید ناگفته‌های جانباز 70 درصد محمد صالحی از عملیات والفجر 8 برای تصرف منطقه فاو است که تقدیم حضورتان می‌شود.
کد خبر: ۵۴۰۹۳۸   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۶/۳۱

«از آنجایی که هر روز شهر سرپل ذهاب مورد تهاجم هوایی جنگنده‌های عراق قرار گرفته و اماکن مختلف شهر را بمباران می‌کردند، روز‌ها با مردم به غاری در کنار کوه‌های اطراف شهر پناه می‌بردیم و شب‌ها که هوا کاملاً تاریک می‌شد برای استراحت به خانه بازمی‌گشتیم ...» آنچه می‌خوانید بخشی از خاطرات جانباز «جانباز زهرا مختاری» است که تقدیم حضورتان می‌شود.
کد خبر: ۵۳۹۸۹۵   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۶/۰۹

ناگفته‌هایی از دوران سخت مجروحیت در اسارت
«در اردوگاه هم اسرا با زیرپیرهنی و کهنه لباس‌هایشان زخم‌هایم را می‌بستند تا خون بیرون نزند. وقتی هم من را به درمانگاه بردند، همه زخمی‌ها را پانسمان کردند، ولی مرا که داخل برانکارد گذاشته بودند، جلوی درب درمانگاه گذاشتند. یک آقایی که کنارم بود به پزشک درمانگاه اصرار می‌کرد که من را درمان کند، ولی پزشک می‌گفت که دیگه درمان این آقا فایده ندارد، کارش تمام است. حرف‌های اطرافیانم را فقط می‌توانستم گوش کنم توان پاسخگویی نداشتم ...» آنچه می‌خوانید روایت آزاده و جانباز ۷۰ درصد علی بهبودی است که در مصاحبه با خبرنگار نوید شاهد استان قزوین تقدیم حضورتان می‌شود.
کد خبر: ۵۳۸۹۳۶   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۵/۲۵

خاطرات یک جانباز در گفت‌وگو با نوید شاهد
«تا آمدن پزشکان پایم عفونت کرده بود به طور وحشتناکی از تب می‌سوختم هر کسی مرا می‌دید می‌گفت می‌میرد! این دیگر غیر ممکن است با این زخم و جراحت زنده بماند ...» آنچه می‌خوانید بخشی از خاطرات خواندنی جانباز ۷۰ درصد «محمدحسن رادمنش» است که تقدیم حضورتان می‌شود.
کد خبر: ۵۳۷۱۰۲   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۴/۱۱

«پس از گذشت چهار دهه از آن واقعه، هنوز هم صحنه را کاملا به یاد دارم و در مقابل چشکانم رژه می‌رود. صحنه‌ای که زیر آوار مانده بودم، ولی هنوز امکان تنفس بود و به هوش بودم. در آن لحظات دائم داد و فریاد می‌زدم و از مادر کمک می‌خواستم و می‌گفتم: مادر مرا نجات بده من اینجا زیر خاک هستم ...» آنچه می‌خوانید بخشی از خاطرات جانباز «المیرا رستمی‌تاش» است که تقدیم حضورتان می‌شود.
کد خبر: ۵۳۶۴۸۶   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۳/۳۰

هواپیما‌های متجاوز رژیم بعث عراق با بمباران هوایی، قصد داشتند مدرسه را تخریب کرده و دانش‌آموزان را قتل عام کنند که بر اثر اصابت چندین بمب به مدرسه و اطراف آن، موج انفجار و ترکش‌هایش سقف خانه ما را هم پایین آورده بود ...» آنچه می‌خوانید بخشی از خاطرات جانباز «المیرا رستمی‌تاش» است که تقدیم حضورتان می‌شود.
کد خبر: ۵۳۶۱۶۷   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۳/۲۴

«اولین بار بود درد خاصی در انگشت شصتم احساس می‌کردم، حالت عجیبی داشتم، نوعی ترس وجودم را فرا گرفته بود، در این لحظه با خودم زمزمه می‌کردم و می‌گفتم برای چه آمدی جنگ، تو که رفته بودی غائله کردستان دیگه چرا اینجا آمدی ...» ادامه این خاطره را از زبان جانباز ۵۵ درصد «علیرضا دولت‌آبادی» در پایگاه اطلاع‌رسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.
کد خبر: ۵۳۴۹۸۸   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۳/۰۲

آزاده و جانباز شهید «شهاب رضایی‌مفرد» روایت می‌کند: «جایی که باید یک عمر آنجا می‌خوابیدیم، می‌نشستیم، غذا می‌خوردیم، نماز می‌خواندیم و همه امورات زندگی را در آنجا می‌گذراندیم تقریباً عرض آن دو وجب (نیم متر) و طول آن کمتر از دو متر بود یعنی یک متر مربع و تقریباً به اندازه یک قبر باید یکی از پتوها را به عنوان زیرانداز و یکی روانداز و سومین پتو را به شکل لوله شده به عنوان متکا استفاده می‌کردیم.»
کد خبر: ۵۳۴۲۹۰   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۲/۲۱

برگی از خاطرات دفاع مقدس؛
«ناگهان صدای انفجار و موشک‌باران شهر، گوش فلک را کر کرد. به فاصله چند ثانیه حال و هوای شهر دگرگون شد. گردوخاکی از کوچه‌ها برخاسته بود که چشم چشم را نمی‌دید. گرومپ گرومپ موشک‌ها در جای جای بانه بر زمین می‌نشستند و صدای ممتد تیراندازی و انفجار یک لحظه هم متوقف نمی‌شد ...» ادامه این خاطره از «منوچهر مهجور» یکی از فرماندهان دوران دفاع مقدس را در پایگاه اطلاع‌رسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.
کد خبر: ۵۳۳۸۱۰   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۲/۱۱

«بدون مقدمه به آقای افشار گفت دوستی که داشتی شهید شد. آقای افشار با ناراحتی پرسید که چه کسی را می‌گوید و دوستش در جواب گفت: عاملی. من زودتر از آقای افشار مشوش و مضطرب شدم و از دوستش پرسیدم که کدام عاملی را می‌گویی؟ او هم با خونسردی جواب داد: علی‌اصغر. همان که ایرج صدایش می‌کردند ...» ادامه این خاطره از جانباز سرافراز «عمران ثقفی» را در پایگاه اطلاع‌رسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.
کد خبر: ۵۳۰۹۰۴   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۱۲/۱۷

جانباز ۷۰ درصد حمید جهان‌بخشی:
«منطقه ما یک لحظه زیر آتش قرار گرفت و من آن لحظه زمین افتادم. دستم را فصیح‌رامندی گرفت. سوره والعصر را می‌خواندم. صدای خون را می‌شنیدم که از چشمانم بیرون می‌آمد. به بیمارستان صحرایی منتقلم کردند، اما هیچ امکاناتی آنجا نبود ...» آنچه می‌خوانید بخشی از خاطرات خواندنی جانباز ۷۰ درصد بصیر «حمید جهان‌بخشی» است که همزمان با روز جانباز تقدیم حضورتان می‌شود.
کد خبر: ۵۳۰۸۳۸   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۱/۱۸

به روایت جانباز عباس کیایی؛
جانباز «عباس کیایی» از جانبازان دوران دفاع مقدس و از راویان ایثار است. او در بیان خاطراتش به روز اول اعزام به جبهه نیز اشاره کرده است و از دلهره و دلواپسی‌های آن روز تعریف کرده است. بخش اول این خاطره را در نوید شاهد بخوانید.
کد خبر: ۵۲۴۵۶۱   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۱۰/۰۴

جانباز کرمانشاهی می گوید: جزیره ای در سد دربندی خان وجود داشت که فرمانده ما را موظف کرده بود برای نگهبانی آنجا برویم. شب که شد صدای قایق های دشمن را از نزدیک می شنیدم و به فرمانده گفتم دشمن به ما نزدیک شده جالب اینجا بود که ما حق تیراندازی هم نداشتیم...
کد خبر: ۵۲۳۷۵۵   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۹/۲۴

«خستگی‌ناپذیر بود و در مواجه با جانبازان و مدیران، کاملاً صبور و بردبار بود و در سایه همین ویژگی‌ها، هیچ جانبازی از او جواب «نه» نمی‌شنید و وقتی جانبازان با او روبرو می‌شدند، اطمینان داشتند که مجید آقا حلال مشکلات‌شان است ...» ادامه این خاطره از شهید جانباز "مجید نبیل" را در پایگاه اطلاع‌رسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.
کد خبر: ۵۲۲۴۵۲   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۹/۰۹

قسمت دوم خاطرات جانبازان و آزادگان/
نوید شاهد - نامه نوشتن تنها راهی بود که اسرا می توانستند بوسیله آن از حال و احوال خانواده خود و ایران و ... خبردار شوند. هر اسیر حق داشت بطور کلی دو نامه برای ایران ارسال کند و آن هم باید در برگه های مخصوص آرم دار صلیب سرخ می بود. متن کامل خاطرات جانباز و آزاده «صادق مهماندوست» را در نوید شاهد بخوانید.
کد خبر: ۵۱۸۶۱۱   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۷/۲۵

خاطرات جانبازان و آزادگان/ قسمت اول؛
نوید شاهد - یکی از موارد شکنجه اسرا توسط بعثی های عراقی را می توان به شکنجه با  دستگاه مولد برق اشاره کرد  که شامل دو قسمت می شد، یک بخش دستگاه مولد برق، شبیه تلفن های قدیمی بود و بخش دیگر، دو رشته سیم متصل به آن، که دو سر آن ها  نیز دو عدد گیره فلزی شبیه گیره پرده های قدیمی بسته بودند. متن کامل خاطرات جانباز و آزاده «صادق مهماندوست» را در نوید شاهد بخوانید.
کد خبر: ۵۱۸۶۰۶   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۷/۲۵

بابک ذوقی در گفت‌وگو با نوید شاهد مطرح کرد
نوید شاهد - مدیرعامل موسسه «خانه نور ایرانیان بصیر» می‌گوید که خدمات این موسسه توانسته است کمک شایانی به بهبود کیفیت زندگی اجتماعی و فرهنگی جانبازان بصیر کند.
کد خبر: ۵۱۸۰۵۶   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۷/۱۹

معرفی کتاب؛
نوید شاهد - کتاب «اصحاب درد» به قلم زهرا شاهینی، گزیده‌ای از خاطرات ۴۹ جانباز ۵۰ تا ۷۰ درصد شهرستان‌های سمنان، مهدیشهر و سرخه است.
کد خبر: ۵۱۷۷۹۸   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۷/۱۴

نوید شاهد - در قسمتی از کتاب "اعزامی از شهرری" که حاوی خاطراتی از «محمود روشن ماسوله» جانباز دوران دفاع مقدس است، می‌خوانید: «شیخ صالح محل استقرار نیروهای لشکر 27 محمدرسول الله(ع) و در نزدیکی منطقه عملیاتی والفجر 10 در منطقهِ حلبچه عراق بود. در شیخ صالح به چادر ترابری سبک رفتیم و برادر نانکلی، من و عیسی را به مسئول ترابری لشکر در شیخ صالح معرفی کرد.»
کد خبر: ۵۱۷۷۱۴   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۷/۱۳

سوره مهر منتشر کرد
نوید شاهد - رمان «نبودن» نوشته مهدی زارع که به زندگی یک جانباز می پردازد، توسط انتشارات سوره مهر روانه بازار کتاب شد.
کد خبر: ۵۱۷۵۳۴   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۷/۱۱