نوید شاهد | فرهنگ ایثار و شهادت

برچسب ها - خاطرات جانبازان
«خستگی‌ناپذیر بود و در مواجه با جانبازان و مدیران، کاملاً صبور و بردبار بود و در سایه همین ویژگی‌ها، هیچ جانبازی از او جواب «نه» نمی‌شنید و وقتی جانبازان با او روبرو می‌شدند، اطمینان داشتند که مجید آقا حلال مشکلات‌شان است ...» ادامه این خاطره از شهید جانباز "مجید نبیل" را در پایگاه اطلاع‌رسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.
کد خبر: ۵۲۲۴۵۲   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۹/۰۹

قسمت دوم خاطرات جانبازان و آزادگان/
نوید شاهد - نامه نوشتن تنها راهی بود که اسرا می توانستند بوسیله آن از حال و احوال خانواده خود و ایران و ... خبردار شوند. هر اسیر حق داشت بطور کلی دو نامه برای ایران ارسال کند و آن هم باید در برگه های مخصوص آرم دار صلیب سرخ می بود. متن کامل خاطرات جانباز و آزاده «صادق مهماندوست» را در نوید شاهد بخوانید.
کد خبر: ۵۱۸۶۱۱   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۷/۲۵

خاطرات جانبازان و آزادگان/ قسمت اول؛
نوید شاهد - یکی از موارد شکنجه اسرا توسط بعثی های عراقی را می توان به شکنجه با  دستگاه مولد برق اشاره کرد  که شامل دو قسمت می شد، یک بخش دستگاه مولد برق، شبیه تلفن های قدیمی بود و بخش دیگر، دو رشته سیم متصل به آن، که دو سر آن ها  نیز دو عدد گیره فلزی شبیه گیره پرده های قدیمی بسته بودند. متن کامل خاطرات جانباز و آزاده «صادق مهماندوست» را در نوید شاهد بخوانید.
کد خبر: ۵۱۸۶۰۶   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۷/۲۵

بابک ذوقی در گفت‌وگو با نوید شاهد مطرح کرد
نوید شاهد - مدیرعامل موسسه «خانه نور ایرانیان بصیر» می‌گوید که خدمات این موسسه توانسته است کمک شایانی به بهبود کیفیت زندگی اجتماعی و فرهنگی جانبازان بصیر کند.
کد خبر: ۵۱۸۰۵۶   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۷/۱۹

معرفی کتاب؛
نوید شاهد - کتاب «اصحاب درد» به قلم زهرا شاهینی، گزیده‌ای از خاطرات ۴۹ جانباز ۵۰ تا ۷۰ درصد شهرستان‌های سمنان، مهدیشهر و سرخه است.
کد خبر: ۵۱۷۷۹۸   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۷/۱۴

نوید شاهد - در قسمتی از کتاب "اعزامی از شهرری" که حاوی خاطراتی از «محمود روشن ماسوله» جانباز دوران دفاع مقدس است، می‌خوانید: «شیخ صالح محل استقرار نیروهای لشکر 27 محمدرسول الله(ع) و در نزدیکی منطقه عملیاتی والفجر 10 در منطقهِ حلبچه عراق بود. در شیخ صالح به چادر ترابری سبک رفتیم و برادر نانکلی، من و عیسی را به مسئول ترابری لشکر در شیخ صالح معرفی کرد.»
کد خبر: ۵۱۷۷۱۴   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۷/۱۳

سوره مهر منتشر کرد
نوید شاهد - رمان «نبودن» نوشته مهدی زارع که به زندگی یک جانباز می پردازد، توسط انتشارات سوره مهر روانه بازار کتاب شد.
کد خبر: ۵۱۷۵۳۴   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۷/۱۱

خاطره ای خواندنی از دوران اسارت جانباز "محمد علی بابایی ریزوندی"؛
نوید شاهد- آزاده و جانباز 70 درصدکرمانشاهی "محمد علی بابایی ریزوندی"در روایتی می گوید:« اسمش یوسف بود، اما به خاطر انضباط و لفظ قلم حرف زدنش ما " جناب سرهنگ" صدایش می زدیم التماس می کرد به او جناب سرهنگ نگوییم تا اینکه یک روز در آسایشگاه باز شد و یک گله بعثی مسلح هجوم آوردند. فرمانده نعره زدسرهنگ یوسف بیا بیرون!...»
کد خبر: ۵۱۶۹۹۱   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۷/۱۰

روایتی خواندنی از جانباز کرمانشاهی" محمد علی امیری"؛
نوید شاهد- جانباز کرمانشاهی "محمد علی امیری" در روایتی می گوید: «با یکی از دوستانم برای سرکشی سنگرها رفته بودیم و متوجه شدیم که همه ی نگهبان ها از ترس پیش هم و در یک سنگر جمع شده اند، می گفتند: سنگ برایمان می اندازند! صبح که شد متوجه شدیم سر و صدایی که شب ما را ترسانده بود گردوهایی بوده که از درخت ها می افتاده است. اتفاق خنده داری بود.»
کد خبر: ۵۱۶۹۷۷   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۷/۰۶

نوید شاهد - به مناسبت چهل و یکمین سالگرد آغاز جنگ تحمیلی، گفتگوی تصویری با جانباز گرانقدر «داود خطیری‌فر» پیشکسوت دفاع مقدس درخصوص خاطرات آغاز جنگ تحمیلی داشته‌ایم که برای علاقه‌مندان منتشر می‌شود. این گفتگو سی‌ام شهریورماه ۱۴۰۰ در همایش پیشکسوتان و رزمندگان دفاع مقدس استان سمنان توسط سایت نوید شاهد سمنان تهیه شده است که شما را به دیدن آن دعوت می‌کنیم.
کد خبر: ۵۱۶۵۱۹   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۷/۰۳

روایتی از جانباز کرمانشاهی؛
نوید شاهد- جانباز کرمانشاهی "سید نظر علی مینایی ابراهیمی" می گوید: « تمام بدنم سوخته بود. برادرم از روی انگشتان پا مرا شناسایی کرده بود. تن سوخته ام نیز آشیانه ی ترکش های زیادی بود. اما درد آورتر از دردهای خودم تجسم بمباران پادگان و شهادت دوستانم بود.»
کد خبر: ۵۱۱۸۸۸   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۵/۱۱

روایتی خواندنی از جانباز و آزاده ی کرمانشاهی؛
نوید شاهد - "سید احمد حسینی" می گوید: «نگهبان ها با باتوم وارد آسایشگاه شدند، با کتک ما را به محوطه بردند، زمین از شدت سرما یخ زده بود تا صبح ما را نگه داشتند و همه ی ما از سرما به هم چسبیده بودیم.»
کد خبر: ۵۱۱۳۰۲   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۵/۰۴

نوید شاهد - «حمیدرضا پروانه» آزاده و جانباز کرمانشاهی می گوید: «خبر نداشتیم که باید از میان دو ستون از سربازان عراقی عبور کنیم که هر کدام برای زدن ما وسیله ای در دست داشتند. حسابی هر کدام با سرعت عملی که داشتند با چند ضربه از ما استقبال کردند. آن شب فهمیدیم که به جای دشمنانی هم نوع با حیواناتی درنده خو و بی رحم طرف هستیم.»
کد خبر: ۵۱۰۶۵۹   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۴/۲۶

با حضور معاون فرهنگی و آموزشی بنیاد شهید؛
نوید شاهد - با حضور معاون فرهنگی و آموزشی بنیاد شهید و امور ایثارگران، اجرای طرح "اسناد افتخار" در قزوین آغاز شد.
کد خبر: ۵۰۷۵۶۴   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۳/۱۲

سنگر عشق/ قسمت اول
نوید شاهد - کلیپ «سنگر عشق» کاری از قرارگاه فرهنگی راه شهیدان بنیاد شهید و امور ایثارگران شهرستان سمنان است. در این کلیپ «حاج مرتضی سعدالدین» جانباز گرانقدر ۷۰ درصد، از خاطراتش در جنگ تحمیلی برای‌مان روایت می‌کند. نوید شاهد سمنان شما را به دیدن قسمت اول این کلیپ دعوت می‌کند.
کد خبر: ۵۰۷۱۹۵   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۳/۰۸

نوید شاهد - کتاب «آب هرگز نمی میرد» نوشته حمید حسام شامل خاطرات جانباز میرزا محمد سلگی فرمانده گردان ابوالفضل(ع) در سال‌های دفاع مقدس توسط نشر ۲۷ بعثت به چاپ هفتادوهشتم رسید.
کد خبر: ۵۰۵۰۸۹   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۲/۱۳

نوید شاهد - "شیرعلی احمدی " از جانبازان سرافراز 70درصد هرمزگان در بیان خاطره ای از دوران دفاع مقدس اینطور می گوید: «یک روز داخل سنگر نشسته بودیم موقع اذان که شد همه با هم بلند شدیم که برویم برای ادای نماز وضو بگیریم.وضو گرفتیم و وارد سنگر شدیم .اما روحانی کمی بیرون صبر کرد . همانطور منتظر بودیم که آن روحانی بیاید و نماز را به جماعت بخوانیم. در همین حال صدای شلیک خمپاره دشمن به گوش رسید . به سرعت همه با هم به بیرون سنگر آمدیم که ببینیم چه شده است که متوجه شدیم آن روحانی به فیض شهادت رسیده است.»
کد خبر: ۵۰۱۹۱۳   تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۱۲/۲۷

روایتی خواندنی از یک جانباز کرمانشاهی در شب یلدا؛
نوید شاهد - "فریبا خواجوی" فرزند شهید و جانباز کرمانشاهی می گوید: «یلدای خونین روزی است که دشمن با بمب های خوشه ای از ما پذیرایی کرد و این روز تا همیشه در ذهن ما مردم کرمانشاه خواهد ماند.»
کد خبر: ۴۹۴۹۴۴   تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۹/۲۹

روایتی از " سودابه کارخانه ای" بانوی جانباز کرمانشاهی؛
نوید شاهد - " سودابه کارخانه ای " یک بانوی جانباز کرمانشاهی در بخشی از خاطرات بمباران هوایی جنگ هشت ساله دفاع مقدس می گوید:« ساعت 9 شب و 17 روز از بهار1364 می گذشت که انفجاری مهیب سقف را بر سرمان خراب کرد. تنها برادرم شهید و سه خواهر دیگرم مجروح شدند من که وضعیت بسیار بدی داشتم به بیمارستان طالقانی منتقل هفت روز تمام بی هوش بودم. چشم چپم را تخلیه کرده بودند...»
کد خبر: ۴۸۶۴۶۹   تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۶/۰۴

گفت‌وگویی به مناسبت پنجم مردادماه؛
نوید شاهد - اسماعیل زمانی از جانباران و پژوهشگران دوران دفاع مقدس است. در روایت خاطراتی از عملیات مرصاد چنین می‌گوید: «شهید "محمود خالقی" فرمانده دسته علی اصغر (ع) گفت: «داش داوود، ما مرد جنگیم! به مامانم گفتم: من تا کربلا نروم برنمی‌گردم. با این جمله محمد، همه صدای خنده همه بچه‌ها بلند شد. به او می‌گفتند: بچه ننه...»
کد خبر: ۴۸۴۱۰۰   تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۵/۰۵